????????????????????????????????????????????تفاسیر موجود در کتابخانه الزهرا (س)?
? یک :تفسیر المیزان ۲۰ جلد از علامه سید محمدحسین طباطبایی دو دوره موجوددر کتابخانه حوزه
???
?دوم :تفسیر نمونه ۲۷ جلد از آیت الله مکارم شیرازی سه دوره
???
?سوم :تفسیر نور ۱۲ جلد آقای محسن قرائتی دو دوره
???
?چهارم: تفسیر نسیم حیات بیست جلداز آقای ابوالفضل بهرام پور
???
?پنجم: تفسیر نفیس هشت جلد از سید محمدرضا طباطبایی نسب
???
?ششم :تفسیر نفیس به شیوه پرسش وپاسخ از سید محمد رضا طباطبایی نسب دوازده جلد
???
?هفتم: خلاصه تفاسیر المیزان و نمونه در یک جلد عباس پورسیف
???
?هفتم: تفسیر جوان،هفت جلداز دکتر محمد بیستونی زیر نظر آیت الله مکارم
???
?هشتم:فهرست واره موضوعی تفسیر جوان جلد ۱ و ۲ در یک جلد شامل ۱۰۰۰۰ موضوع کاربردی قرآن از دکتر محمد بیستونی
???
?نهم: المعجم المفهرس الفاظ قرآن کریم یک جلد محمد جعفر صدری
???
?دهم :مفردات الفاظ القران علامه راغب اصفهانی یک جلد
???
? یازدهم :ترجمه و تفسیر عرفانی قرآن کریم رشید الدین میبدی معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری
???
? دوازدهم :ترجمه تفسیر شریف صافی ۶ جلدی آیت الله ملا محمد محسن فیض کاشانی
???
?سیزدهم:تفسیر راهنما بیست جلد از هاشمی رفسنجانی
???
?چهاردهم :فرهنگ قران ده جلد از هاشمی رفسنجانی
???
? پانزدهم:دائره المعارف قرآن کریم شامل پنج جلد
???
?شانزدهم :تفسیر ادبی قرآن ۱۲ جلد،دو دوره از استاد محمد مهدی اسلامی پناه
???
?هفدهم :تفسیر کاشف هفت جلد از دکتر بی آزار شیرازی و سید محمد باقر حجتی
???
?هجدهم :آشنایی با قرآن 12جلد از شهید مرتضی مطهری رحمت الله علیه.
???
?نوزدهم: مخزن العرفان در تفسیر قرآن کریم ۱۵ جلد از بانو مجتهده امین
???
?بیستم: نخستین تفسیر موضوعی قرآن کریم از آیت الله جعفر سبحانی. دوازده جلد
???
?بیست ویکم:تفسیر موضوعی قرآن کریم از آیتالله جوادی آملی.14 جلد
???
?بیست ودوم:تفسیر تسنیم از آیتالله جوادی آملی 11جلدموجود در کتابخانه حوزه ولی به طور کلی ۸۰ جلد در بازار می باشد
???
?بیست وسوم:تفسیر و مفسران از محمد هادی معرفت .دوجلد.
وجوه قران از ابوالفضل حسین بن ابراهیم تفلیسی یک جلد
???
?بیست وچهارم: فرهنگ لغات قرآن از پروفسور عباس شوشتری. یک جلد
???
?بیست وپنجم: مجمع البیان از طبرسی
???
?بیست وششم: بحارالانوار علامه مجلسی .شامل 110 جلد
???
?بیست وهفتم :قاموس قرآن سید علی اکبر قریشی سه جلد
???
?بیست وهشتم: اخلاق در قرآن از مکارم شیرازی موجود درکتابخانه حوزه سه جلد
???
?بیست ونهم:آیه تبلیغ،ایه اکمال.بررسی تحلیلی آیه های شریف تبلیغ و اکمال
???
? سی ام:تفسیر نفیس از سید محمد رصا طباطبایی به صورت پرسش وپاسخهای قرانی
???
?سی ویکم:پژوهشهای قرآنی علامه شعرانی در تفاسیر مجمع البیان، روح البیان و منهج الصادقین از سید محمدرضا غیاثی کرمانی
???
?سی ودوم:پژوهشی در جلوه های هنری داستانهای قرآن .شامل 20 جلد ازدکتر محمود بستانی
???
?سی وسوم :بیان در علوم و مسائل کلی قرآن تالیف آیت الله خویی ترجمه محمد صادق نجفی و هاشم زاده هریسی
???
?سی وچهارم: مشارق البیان فی مسائل القران همراه با شان نزول آیات محمد خواجوی
???
? سی وپنجم :پرتوی از هدایت قرآن دو جلد نویسنده آیت الله العظمی سید محمدتقی مدرسی
???
?سی وششم: قصه های قرآن از محمد جواد مهری کرمانشاهی??????????????????
بعد از کربلا دیگر هیچ بهانه ای برای یاری نکردنِ امام پذیرفته نمی شود.
▪️حضرت رقیه به ما آموخت که می شود حتی با سلاح اشک، در گوشه یک خرابه، خواب را از چشم پلید یزیدیان ربود…
▫️شهادت #حضرت_رقیه را محضر امام زمان (عج) و همه ارادتمندان آن حضرت تسلیت عرض می نمائیم.
?اَللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی شَرَّفْتَنَا بِهِ وَ وَفَّقْتَنَا بِمَنِّکَ لَهُ حِینَ جَهِلَ الْأَشْقِیَاءُ وَقْتَهُ وَ حُرِمُوا لِشَقَائِهِمْ فَضْلَهُ
بار خدایا، ما آشناى این ماهیم، ماهى که ما را بدان شرف و منزلت دادى و به برکت نعمت و احسان خویش روزه داشتنش را توفیق دادى، در حالى که مردمان شقى قدرش را نشناختند و شور بختى خویش را از فضیلتش محروم ماندند.
?أَنْتَ وَلِیُّ مَا آثَرْتَنَا بِهِ مِنْ مَعْرِفَتِهِ وَ هَدَیْتَنَا لَهُ مِنْ سُنَّتِهِ وَ قَدْ تَوَلَّیْنَا بِتَوْفِیقِکَ صِیَامَهُ وَ قِیَامَهُ عَلَى تَقْصِیرٍ وَ أَدَّیْنَا فِیهِ قَلِیلاً مِنْ کَثِیرٍ
اى خداوند، تو بودى که ما را برگزیدى و به شناخت این ماه توفیق عنایت کردى و به سنت آن راه نمودى. تو بودى که ما را توفیق روزه داشتن و نمازگزاردن ارزانى داشتى، هر چند ما قصور ورزیدیم و اندکى از بسیار به جاى آوردیم.
?اَللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ إِقْرَاراً بِالْإِسَاءَهِ وَ اعْتِرَافاً بِالْإِضَاعَهِ وَ لَکَ مِنْ قُلُوبِنَا عَقْدُ النَّدَمِ وَ مِنْ أَلْسِنَتِنَا صِدْقُ الاِعْتِذَارِ
بار خدایا، حمد تو راست در حالى که به بدکردارى خویش اقرار مى کنیم و به تبهکارى خویش معترفیم. براى رضاى توست اگر در اعماق دلمان پشیمان شده ایم و از سر صدق از تو پوزش مى طلبیم.
?فَأْجرنا عَلَى مَا أَصَابَنَا فِیهِ مِنَ التَّفْرِیطِ أَجْراً نَسْتَدْرِکُ بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِیهِ وَ نَعْتَاضُ بِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الذُّخْرِ الْمَحْرُوصِ عَلَیْهِ
پس در برابر قصورى که در این ماه در طاعت تو ورزیده ایم، ما را پاداشى ده که به یارى آن بر فضیلت مرغوب دست یابیم و آن اندوخته هاى گوناگون را که به آن مشتاق شده ایم بستانیم.
?وَ أَوْجِبْ لَنَا عُذْرَکَ عَلَى مَا قَصَّرْنَا فِیهِ مِنْ حَقِّکَ وَ ابْلُغْ بِأَعْمَارِنَا مَا بَیْنَ أَیْدِینَا مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُقْبِلِ
عذر تقصیر ما را در اداى حق خود بپذیر و عمر ما را تا رمضان دیگر دراز کن.
? صحیفه سجادیه، دعای، ۴۵
???
????
#صحیفه سجادیه
#ماه خدا
? استاد قرائتی:
✅ در بعضى شب هاى جمعه كه در نجف بودم، توفيقى بود كه به كربلا مى رفتم و از آنجا كه دعا زير گنبد امام حسين عليه السلام مستجاب است ، از استادم پرسيدم چه دعا و درخواستى از خدا در آنجا داشته باشم ؟
❗️ايشان فرمودند:
? دعاكن هرچه مفيد نيست، علاقه اش از دل تو بيرون رود.
بسيارند كسانى كه علاقمند به مطالعه يا كارى هستند كه علم يا كار بىفايده است.
در دعا نيز مى خوانيم :
((اعوذ بك مِن عِلم لاينفع )) خداوندا!
از علم بدون منفعت به تو پناه مى برم ?
#شب_قدر
#قدر
آجرک الله یا صاحب الزمان
صاحب عزای
حضرت مولی بیا
ای بانی شکسته دل
روضه ها، بیا
درد فراق تو
بخدا می کشد مرا
رحمی نما به حال
دل این گدا،بیا
◾️ السلام علیک یا بقیه الله
◾️ امام خوب زمانم تسلیت
عصاره آداب زیارت طهارت است.این طهارت سه مرحله دارد.
۱-طهارت ظاهر-غسل است. ۲-طهارت باطن که ذهن از سوءظن پاک شود.
۳-طهارت باطن-اینکه قلب انسان پاک شود از
کینه،حسد،غرور،تکبرواز توجه به غیرخدا
اگر دقت کنیم آداب طهارت از مرحله پایین هر
چه به مرحله بالامی رود از توان ما خارج میشود
اینکه من غسل کنم ولباس نو بپوشم کاملاًدست
من است.اینکه ذهن خودم را پاک کنم وامید به
امام داشته باشم بخش زیادی در اختیارمن است
اما اینکه قلبم را از همه غیر خدا خالی کنم یک بخش کوچکی از آن در اختیار من است.بخش عظیمی از آن در اختیار من نیست.یعنی من به خودی خود بتوانم قلبم را از هر چه غیر خداست خالی کنم.
پس باید استغفار کرد برای اینکه از خدا مدد بگیریم و قلب پاک شود چرا ؟ چون اگر قلب از آلودگی پاک نشود. بین این قلب وحقیقت زیارت شونده ارتباط برقرار نمی شود.
اینکه در اذن دخول می خوانیم که آنها حی هستند پس می شنوند کلام ما را وسلام ما را
جواب می دهند. ولی ما به دلیل حجابها نمی شنویم.
ابتدا باید قلب آلوده را پر از امید به خداکرد
خطبه ۴۵ نهج البلاغه:
ستایش خداوندی راسزاست که کسی از رحمت اوناامید نگردد،وازنعمت های فراوان او بیرون
نتوان رفت،خداوندی که از آمرزش اوهیچ گناه
کاری ناامیدنگردد،واز پرستش اونباید سرپیچی کرد.خدایی که رحمتش قطع نمی گرددونعمتهای
او پایان نمی پذیرد.
دومین کار استغفار است.خدا امید را می دهد که
بنده ها رو به درگاهش بیاورند
شب قدر فرصت فوق العاده ای است برای توبه
ولی توبه کار هر کسی نیست.
حکمت ۴۱۷:
شخصی درحضور امام علیه السلام بدون توجه
لازم گفت:استغفرالله،امام فرمود:مادرت برتو بگرید.میدانی معنای استغفار چیست؟استغفار
درجه والامقامان است ودارای شش معنا است:
(به ادامه خطبه رجوع شود)
اینکه خیلی سخت است.این استغفار از عهده ما
خارج است.
خداوند می فرماید: من به تو محبتی می دهم که
سخت ترین چیزها را پاک می کند.وآن محبت علی بن ابیطالب علیه السلام است.به دل مراجعه کن اگر در دلت محبت امیرالمومنین علیه السلام
است.این سرمایه عظیمی است وبا محبت علی علیه السلام بیدار شو!به شرط اینکه از آن استفاده کنی وبا گناه به خودت ضرر نزنی
وزشت است فردای قیامت بجای سربلندی برای
امامم سرافکندگی بیاورم.
( بیانات استادمهدوی ارفع شب ۱۹ رمضان ۹۵)
#شب قدر
✍ ن وَ اَلْقَلَمِ وَ مٰا يَسْطُرُونَ ✍
آیا به یاد داریم سال گذشته در شب قدر چه تقدیری برای خود خواستیم آیا برای رسیدن به انها تلاش کردیم ؟
امشب دفتری برداریم و آنچه در سال آینده دوست داریم برایمان مقدر شود بنویسیم از
? 1-محاسبه نفس
? 2-رابط با خدا
? 3-رابطه با مردم
? 4- برنامه های علمی
? 5-برنامه های عملی
? 6- دوست داریم تو پرونده امسالمون کدوم کارمون بدرخشه اون کارو امسال زیبا تر و پررنگ تر انجام بدیم
? 7- دوست داریم چه جوری و کی از دنیا بریم
? 8- آرزو های خوبمونو بنویسیم
? 9- چند تا دعای خیر برای تمام مردم جهان
? هر آنچه بخواهید برای شما مقدر میشود ولی یادمون باشه هر روز سری به دفتر بزنیم تا خواسته هایمان را فراموش نکنیم وحتما برای هر خواسته برنامه ای داشته باشیم
?وَ اَلَّذِينَ جٰاهَدُوا فِينٰا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنٰا ?
#شب قدر#
✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ الله✨
?پیامبر اسلام (ص) :
? اگر قرار بود عقل به صورت انسانی مجسم شود، همانا به صورت “حسن بن علی” جلوه می کرد.
میلاد با سعادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد.
#تلنگر
ما چوب انقلاب را نمی خوریم، چوب انتخاب را می خوریم!!
توی انتخاب دقت کنیم …
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می فرمایند:
«هر که عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد خداوند عزّوجلّ بهترین کاری را که به صلاح اوست برایش فرو فرستد.»
میزان الحکمه، ج 4
روایت شنیدنی غلامرضا سازگار از گریه های بی بی حضرت زهرا (سلام الله علیها) در شب های جمعه در کربلا
حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودند:از پیامبر صلی الله علیه و آله والسلم شنیدم که فرمود: “در روز جمعه ساعتی است که هیچ مسلمانی هماهنگ با آن ساعت، از خدای خویش چیزی را نمی خواهد، جز اینکه خدا خواسته اش را به او ارزانی می دارد.”
پرسیدم:ای پیامبر خدا! این کدامین ساعت است؟
فرمود:“به هنگامی است که نیمی از قرص خورشید در افق نهان شده است.”
و خود آن حضرت این گونه بود که هماره عصر جمعه به یکی از شاگردان خویش دستور می داد که بر پشت بام برو و هنگامی که خورشید به افق مغرب نزدیک شد مرا خبر ساز تا خدا را در آن ساعت بخوانم و با آن بی نیاز به نیایش بنشینم.
منبع:نسیم بهشت،دکتر سعیده کرمی
ماه رمضان و تخلق به اخلاق الهی
فرمود:«هو شهر دعیتم فیه الی ضیافة الله»در این ماه شمامهمان خدا هستید .میهمان باید کاری کند که صاحبخانه می کند .روزه دار ،میهمان خدایی است که «یُطعِم و لا یطعَم »اطعام می کند ولی خود اطعام نمی شود ؛پس او هم می تواند «یطعِم و لا یطعَم»باشد. اگر خدای سبحان می بخشد و نمی گیرد ،انسان هم بایستی در این ماه خویی پیدا کند که ببخشد و نگیرد ؛چون هیچ دستی بهتر از دست بخشنده و هیچ دستی هم بدتر از دست بگیر نیست .خوی گدا منشی را خداوند نا پسند دارد و خوی بخشش را می پذیرد .اگر کسی تلاش و کوشش کرد که دیگران در کنار سفره او به بهشت بروند،دست او دست بخشنده است و اگر کسی تلاش کرد که به برکت دیگران به بهشت برود ،او دست گیرنده دارد.
منبع:حکمت عبادات،ایةالله جوادی آملی،ص145.
دلتنگی و ناشکیبایی در فراق امام عصر
یاران حضرت،دلتنگ ایشان می باشند و به فراق ایشان عادت نکرده اند .چگونه ممکن است قلب کسی در اختیار حضرت باشد و به غیبت او عادت کرده باشد . مگر می توان میان قلب و جسم جدایی انداخت ؟با این همه نیاز و احتیاجی که بشر به امام دارد ،چگونه ممکن است این خلا بزرگ ،قلب برخی از افراد را تکان ندهد و چنان قلب سختی داشته باشند که دلتنگ فراق آن عزیز دوران نشوند .
اگر کسی ادعای محبت قلبی به آن وجود مقدس دارد ،بهترین آزمون این است که ببیند که در قلب خویش چه مقدار از غم فراق ایشان محزون اندوهگین است.
منبع :رسالت های زن منتظر و منتظر پروری ،مریم معین الاسلام /علی غلامی،ص61
بسم الله الرحمن الرحیم
زينب كبرى (سلام الله علیها) روز پنجم جمادى الاول سال 5 يا 6 هجرت در مدينه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزيز، به گوش رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) رسيد. رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) براى ديدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آمد و به دختر خود فاطمه (سلام الله علیها) فرمود:(دخترم ،فاطمه جان،نوزادت را بیاور تا او را ببینم.)
فاطمه (س) نوزاد كوچكش را به سينه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پيامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزيزش را در آغوش كشيده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ريختن كرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه اين صحنه شد و در حالى كه شديدا ناراحت بود از پدر پرسيد: پدرم ، چرا گريه مى كنى ؟!
رسول خدا (ص) فرمود: (گريه ام به اين علت است كه پس از مرگ من و تو، اين دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت كه او با چه مشكلاتى دردناكى رو به رو مى شود و چه مصيبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى كند).
در آن دقايقى كه آرام اشك مى ريخت و نواده عزيزش را مى بوسيد، گاهى نيز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى كه بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خيره خيره مى نگريست و در همين جا بود كه خطاب به دخترش فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: (اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر كسى كه بر زينب و مصايب او بگريد ثواب گريستن كسى را به او مى دهند كه بر دو برادر او حسن و حسين گريه كند).
این روز گرامی روز پرستار هم نامیده شده است،دروجه نامگذاری این روز، به روز پرستار دو علت ذکر شده است: 1 – تجلیل از مقام شامخ و شخصیت والای حضرت زینب(سلام الله علیها) است که با برگزاری این مراسم یادی از این بزرگ بانو می شود و باعث الگو سازی در جامعه می شود. 2 – تقویت روحیه زینب گونه در میان پرستاران و تقدیر و تشکر از زحمات و نقش پرارزش پرستار در جامعه.
برگرفته از کتاب خطابه حضرت زینب کبری(س)پشتوانه انقلاب امام حسین(ع).ص55.
پنجم ماه صفر سالروز شهادت حضرت رقیه (س) می باشد. ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت دردانه اباعبدالله الحسین(ع) زیارت نامه حضرت رقیه(س) را می خوانیم:
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
شامگاه روز دهم آبان سال 1358 مصادف با عید سعید قربان سال 1399 هجری، مجاهدی دیگر از ذریه امیرالمؤمنین(ع) قدم به مسلخ عشق گذاشت و جان گرانمایه خود را که سالها در مجاهده و تلاش گذرانده بود، در پیشگاه حضرت حق در طبق اخلاص نهاد. مجاهد عظیم الشان «آیت الله قاضی طباطبایی» در چنین روزی بعد از ادای فریضه نماز مغرب و عشاء و در حال مراجعت از مسجد به منزل، مورد هجوم عوامل سرسپرده استکبار تحت نام گروه «فرقان» قرار گرفت و شربت شهادت را نوشید.
شهید بزرگوار «آیت الله سید محمود قاضی طباطبایی» اولین امام جمعه تبریز در سال 1333 هجری قمری در تبریز متولد شد. پدرش حاج میرزا باقر و عمویش میرزا اسدا… از علمای بنام تبریز بودند و ایشان تحصیلات مقدماتی علوم دینی را در مدرسه «طالبیه» نزد آن دو فرا گرفت. در سن 24 سالگی در بحبوحه مبارزات در تبریز به همراه پدرش به تهران تبعید شد و پس از چند ماه توقف در تهران و ری به تبریز مراجعه نمود. دو سال بعد جهت تحصیل در حوزه علمیه قم به شهر قم مشرف شد و از محضر آیات عظام مرحوم «آیت الله سید محمد خوانساری»، مرحوم «آیت الله سید محمد حجت کوه کمره ای»، مرحوم «آیت الله صدر»، مرحوم «آیت الله بروجردی» و «آیت الله گلپایگانی» کسب فیض نمود. آن شهید بزرگوار از محضر «امام خمینی(ره)» نیز بهره برد و از شاگردان و علاقمندان ایشان بشمار می رفت. در سال 1369 هجری قمری شهید قاضی از قم به نجف عزیمت کرد و نزد علمای برجسته نجف یعنی مرحوم «آیت الله حکیم عبدالحسین رشتی»، «میرزا باقر زنجانی» و «بجنوردی» به کسب علوم دینی پرداخت. راهنمایی شهید قاضی در مسائل سیاسی و انقلابی زبانزد خاص و عام بود.
امید انقلاب - آبان 1385، شماره 372 - شهادت آیت الله قاضی طباطبایی اولین شهید محراب توسط منافقین-14
سال شمار زندگي
(هـ . ش) 1346: (اول ادريبهشت) ولادت – در شهر قم
(هـ . ش) 1352: ورود به کلاس اول دبستان- دبستان روحاني قم (کريمي)
(هـ . ش) 1356: (خرداد) پايان دورة ابتدايي
(هـ . ش) 1356: (مهر) ورود به کلاس اول راهنمايي- مدرسه راهنمايي حافظ قم
(هـ . ش) 1356: (مهر) ورود به کلاس دوم راهنمايي- مدرسه راهنمايي حافظ قم
(هـ . ش) 1357: پخش اعلاميههاي رهبرکبير انقلاب اسلامي
(هـ . ش) 1357: (دوازدهم بهمن ماه) ديدار با مقام معظم رهبر انقلاب اسلامي
(هـ . ش) 1358: (تابستان) هجرت به شهرستان کرج و جدايي از زاد و بوم خود.
(هـ . ش) 1358: (تابستان) نام نويسي در کلاس سوم راهنمايي- مدرسة راهنمايي شهيد «محمد خياباني» کرج
(هـ . ش) 1358: (پنجم آذر ماه) عضويت در بسيج دانشآموزي
(هـ . ش) 1359: (تابستان) شرکت در آموزشهاي رزمي
(هـ . ش) 1359: (هشتم آبان) شهادت. خاکسپاري در بهشت زهرا، تهران.
daneshnameh.roshd.ir
آیتالله مؤمن: کلاس ایشان غیر از آموزش درس، آموزش اخلاقی هم برای ما دربر داشت
او یکی از شاگردان فاضل امام بود. وقتی خدمت ایشان منظومه حاج ملاهادی سبزواری را می خواندیم کاملاً معلوم بود که به مباحث سطح بالاتری در حد اسفار ملاصدرا هم تسلط دارد. کلاس ایشان غیر از آموزش درس، آموزش اخلاقی هم برای ما دربر داشت. به طور کلی معنویتی که امام داشتند در ایشان نیز متبلور بود. اهل دنیا نبود و مانند حضرت امام او هم به مادیات دلبستگی نداشت. پس از دستگیری امام و انتقال ایشان به تهران، ایشان کارگردان مبارزات بود. در همان روز اول در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها جلسهای برگزار شد و ایشان مردم را راهنمایی کرد و جهات مبارزه را برای مردم تبیین می نمود. پس از آن که با حضرت امام به نجف مشرّف شدند در آن جا هم گاهی فعالیتهای ایشان بیش از حضرت امام بود. با همه افرادی که از جاهای گوناگون به شکل سیاسی به نجف می رفتند ایشان ملاقات می کرد.
در روزهای درسی منظم در کلاس حاضر میشدند و تعطیلی بی مورد نداشتیم. با این که سمت استاد را داشتند اما حساب معلم و شاگردی در کار نبود. با شاگردان خود به منزله رفیق بودند، تکبّر نداشتند و آدم متواضعی بودند. http://www.tabnak.ir
اگر برای ذکر مصیبت، کتاب «نَفَس المهمومِ» مرحوم «محدّث قمی» را باز کنیدو از رو بخوانید، برای مستمع گریهآور است و همان عواطفِ جوشان را بهوجود میآورد. چه لزومی دارد که ما به خیال خودمان، برای مجلسآرایی کاری کنیم که اصل مجلس عزا از فلسفه واقعیاش دور بماند؟!
۱۳۷۳/۰۳/۱۷
سلام بر تو ای خون خدا
سلامی به غیرت عباس به شیر زنی زینب کبری، به مظلومیت علی اصغر و جوانی علی اکبر، به دل شکستگی رباب
سلامی به نیلگونی صورت ریحانه کربلا، به طفولیت فرزندان مسلم و مردانگی جگر گوشه های کریم اهل بیت
اگر در دلی ايمان باشد ، نمیتواند حسين را دوست نداشته باشد، چون حسين مجسمهای است از ايمان. شعارهائی كه اصحاب اباعبدالله میدادند، شعارهای عجيبی است. حادثه كربلا طوری وقوع پيدا كرده كه انسان فكر میكند اصلا اين صحنه را عمدا آنچنان ساختهاند كه هميشه فراموش نشدنی باشد . عجيب هم هست ! اباعبدالله گاهی شعار معرفی خودش را میداد:
«انا الحسين بن علی
آليت ان لا انثنی
احمی عيالات ابی»
منبع:حماسه حسینی ج1ص176
روزی نه چندان دورِ دور، او هم نگاری بوده است…
نزول آیه تطهیر در روز مباهله
روزی که پیامبر خدا (ص)قصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین (ع)را در زیر عبای مبارک جمع کرد و گفت: «پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترینِ خلق به او بوده اند. خداوندا، اینها اهل بیت منند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاکِ پاک کن.»
در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شأن ایشان فرود آورد: «همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاکِ پاک کند.
- برترین ویژگی خدیجه: اولین زن مسلمان بود.
- یاوری راستین برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود؛ هر گاه رسول خدا از آزار و اذیت مشرکان اندوهناک می شد، خدیجه او را آرامش میبخشید، سنگینی مشکلات را از دوش او بر می داشت و آزار مردم را در نظر او آسان می نمود.
- خدیجه همراه علی با پیامبر اکرم نماز میخواند، در زمانی که هیچ مسلمانی جز آن سه تن در زمین وجود نداشت.
- اولین همسر رسول خدا بود و تا او زنده بود، پیامبر همسر دیگری اختیار نکرد.
- پیامبر پیش از بارداری خدیجه علیه السلام به فاطمه علیهاسلام، برای او پیام فرستاد که: «… خداوند نزد بزرگترین فرشتگان خود، هر روز بارها به تو افتخار میکند.»
- به دلیل عفت و پاکدامنیاش، او را در دوران جاهلیت، « طاهره » مینامیدند.
- زنی بود دوراندیش و نیکوکار، شکیبا و صاحب اندیشه.
- از شرافت و بزرگی ویژهای برخوردار بود.
- از خاندانی گرامی و شریف برخوردار بود.
- یکی از زیباترین زنان قریش بود. (برخی سخنان عایشه بیانگر این است که رنگ چهرهاش به سرخی متمایل بوده است.)
- کنیهاش « ام هند » بود
http://daneshnameh.roshd.ir
در کتب مختلف ادعیه، دعاهای متفاوتی برای استهلال ماه نو و ماه رمضان ذکر شده که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
دعای رویت هلال ماه نو
در وقت دیدن ماه دعاى صحیفۀ کامله را بخواند که بهترین دعاهاست و هفت مرتبه سورۀ حمد را بخواند تا از درد چشم ایمن گردد و در هر ماهى این دعا سنّت است. (اقبال الاعمال ص ۶٢٨ )
منقول است که چون ماه نو را ببینند بگویند:
أللّهمّ أهلّه علینا بالأمن و الإیمان و السّلامه و الإسلام ربّى و ربّک اللّه عزّ و جل. (رواه الصدوق فی ثواب الأعمال، ص ۶۴ )
بار خدایا! ماه را به ما به امنیت و ایمان و سلامت و اسلام بنمایان؛ پروردگار من و پروردگار تو، خداى غالب و بزرگ است
دعاى پیامبر(ص) هنگام رویت هلال ماه رمضان
شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» آورده است: «و کان رسول الله صلى الله علیه و آله اذا اهل هلال شهر رمضان استقبل القبله و رفع یدیه و قال: «اللهم اهله علینا بالامن و الایمان،و السلامه و الاسلام، و العافیه المجلله و الرزق الواسع، و دفع الاسقام، اللهم ارزقنا صیامه و قیامه و تلاوه القرآن فیه، و سلمه لنا، و تسلمه منا و سلمنا فیه»
رسول الله(ص) هنگامى که رویت هلال رمضان مىفرمود، رو به قبله مىنمود و دستهاى مبارکش را بلند مىکرد و مىگفت: پروردگارا این ماه را بر ما نو گردان به امن و امان، و سلامتى و اسلام، و تندرستى شایان تشکر، و روزى فراخ، و بر طرف ساختن دردها و ناملایمات، بار پروردگارا روزى کن ما را روزه و قیام براى عبادت، و تلاوت قرآن در این ماه، و او را براى ما سالم و تمام گردان، و او را از ما سالم بدار، و ما را در این ماه سالم و تندرست فرما.
دعای امام صادق(ع) هنگام رویت هلال ماه رمضان
إِذَا رَأَیْتَ الْهِلَالَ فَقُلْ اللَّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَدِ افْتَرَضْتَ عَلَیْنَا صِیَامَهُ وَ أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرْآنَ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ اللَّهُمَّ أَعِنَّا عَلَى صِیَامِهِ وَ تَقَبَّلْهُ مِنَّا وَ سَلِّمْنَا فِیهِ وَ سَلِّمْنَا مِنْهُ وَ سَلِّمْهُ لَنَا فِی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِیَهٍ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ
هرگاه هلال را دیدى بگو: « خداوندا، ماه رمضان فرارسید و تو روزه آن را بر ما واجب نمودى و قرآن را در آن براى هدایت مردم و به عنوان نشانه هایى از هدایت و جداسازى [حق از باطل] فروفرستادى. خدایا، ما را بر روزه دارى در آن یارى ده و آن را از ما بپذیر و ما را در آن سالم بدار و آن را از [گناهان و غفلت هاى] ما سالم بدار و آن را براى ما سالم بدار، همراه با آسانى و عافیت از جانب خود. به راستى که تو بر هر چیز توانایى، اى رحمت گستر اى مهربان.
دعای امام کاظم(ع) هنگام استهلال ماه رمضان
إِذَا رَأَیْتَ الْهِلَالَ فَقُلِ اللَّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَدِ افْتَرَضْتَ عَلَیْنَا صِیَامَهُ وَ قِیَامَهُ فَأَعِنَّا عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ وَ تَقَبَّلْهُ مِنَّا وَ سَلِّمْنَا فِیهِ وَ سَلِّمْهُ لَنَا فِی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِیَهٍ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
وقتى هلال را دیدى، بگو: « خدایا، ماه رمضان فرارسید و تو روزه دارى و شب خیزى در آن را بر ما واجب گردانیده اى، پس ما را بر روزه دارى و شب خیزى در آن یارى ده و آن را از ما بپذیر و ما را در آن سالم بدار و آن را نیز براى ما سالم بدار، همراه با آسانى و تندرستى. به راستى که تو بر هر چیز توانایى، اى مهربان ترین مهربانان.»
دعای امیرالمؤمنین(ع) هنگام رویت هلال رمضان
إِذَا رَأَیْتَ الْهِلَالَ فَلَا تَبْرَحْ وَ قُلْ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ هَذَا الشَّهْرِ وَ فَتْحَهُ وَ نُورَهُ وَ نَصْرَهُ وَ بَرَکَتَهُ وَ ظُهُورَهُ وَ رِزْقَهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا فِیهِ وَ خَیْرَ مَا بَعْدَهُ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا فِیهِ وَ شَرِّ مَا بَعْدَهُ اللَّهُمَّ أَدْخِلْهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلَامَهِ وَ الْإِسْلَامِ وَ الْبَرَکَهِ وَ التَّقْوَى وَ التَّوْفِیقِ لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى
هنگامى که هلال را دیدى، پیش از آنکه از جاى خود تکان بخورى، بگو: «خداوندا، از تو خیر و گشایش و نور و یارى و برکت و پاکیزگى و روزى این ماه را خواهانم. خدایا، از تو خیر این ماه و ما بعد آن را درخواست مى کنم و از شرّ آن و ما بعد آن به تو پناه مى برم. خداوندا، این ماه را همراه با ایمنى و ایمان و سلامتى و تسلیم و برکت و تقوا و توفیق انجام آنچه دوست دارى و مى پسندى، بر ما وارد کن.»
http://ramezan.com
امام خمینی رحمه الله آن پیر فرزانه انقلاب، درباره روز پانزده خرداد 1342 چنین فرمودند: «روز پانزده خرداد، در عین حال که چون عاشورا، روز عزای عمومی ملّت مظلوم است، روز حماسه و تولد جدید اسلام و مسلمانان است. بزرگداشت روز حماسه آفرین 15 خرداد، بزرگداشت ارزش های انسانی در طول تاریخ است». ایشان در سخنانی دیگر فرمودند: «قیام پانزده خرداد، اسطوره قدرت ستم شاهی را در هم شکست و افسانه ها و افسون ها را باطل کرد. شهادت جوانان رشید و زنان و مردان در آن روز، سدّ عظیم قدرت شیطانی را از بنیان سست کرد. خون سلحشوران کوخ نشین، کاخ های ستم را در هم کوبید. ملّت عظیم الشأن با قیام و نثار خون فرزندان عزیز خویش، راه قیام را برای نسل های آینده گشود و ناشدنی ها را شدنی کرد».
ساعت ۲۲:۲۰ دقیقه شب 1368/03/13 خداوند امام عزیزمان را به عنوان گوهری یكدانه و ذخیره ای از سوی خود در میان ملت ما قرار داد.
25 اردیبهشت ماه، سالروز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر بلندآوازه ایرانی است. او که با اثر شکوهمند خود، نقش جوانمردی، اخلاق و ایمان را در بلندای زمان بر تاریخ نشاند و با حکمت و بینش گسترده، فرهنگ غنی ایران را تا فراسوی مرزهای خاکی به دل عاشقان فرهنگ و هنر نمایان ساخت.
فردوسی، از جمله معماران فرهنگ و ادب بخش بزرگی از جهان امروز است که با هموار ساختن رنجی سیساله بر خود، توانست اندیشه پویا و تصویری زیبا را در همگونی دین و فرهنگ ملی در قالب یادگاری هزار ساله، ولی همواره تازه و سودمند باقی گذارد.
روایت شده که وقتی روز قیامت بر پا می شود ، پیامبر (صلوات الله علیه و علی آله) به مولا علی (علیه السلام) می فرمایند که به زهرا بگو ، برای شفاعت و نجات امت چه داری ؟ مولا پیام حضرت رسول را به خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می رسانند و ایشان در پاسخ می فرمایند که :
” یا امیر المؤمنین ! کفانا لاجل ِ هذا المقام ِ الیدان ِ المَقطوعتان ِ مـِـن ابنی العباس “
ای امیر المؤمنین ! دو دست بریده پسرم عباس برای ما در مورد شفاعت کافی ست .
معالی السبطین ، جلد 1 ، صفحه 452
روز پاسدار - این عنوان شیرین و زیبا و فراموشنشدنی - است. عنوان پاسدار، یادگار روزهای افتخار برای همهی دوران تاریخ ما در آینده، و یادگار لحظههای حساس این انقلاب است؛ که اگر پاسدار نبود، هیچ چیزی نبود و هیچ چیزی نمیماند.
سخنرانی در روز پاسدار 29/11/1369
مرحوم کلینی معتقد بود علت اینکه این طور عقاید انحرافی و شرک آلود در بین مردم رخنه کرده ،
فقط و فقط دوری از کلام اهل بیت ( علیهم السلام ) است .
مبعث در حقیقت روز برافراشته شدن پرچم رسالتی است که خصوصیات آن برای بشریت، ممتاز و بینظیر است. مبعث در حقیقت پرچم علم و معرفت را برافراشت. بعثت با «إقرء» شروع شد: «إقرء باسم ربک الذی خلق» و با «ادع إلی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة» ادامه یافت؛ یعنی دعوت همراه با حکمت. دعوت اسلامی در حقیقت گسترش و پراکندن حکمت در سراسر عالم و در طول تاریخ است؛ همچنان که بعثت، پرچمداری و برافراشته شدن پرچم عدل است؛ یعنی در میان مؤمنین، بندگان خدا و آحاد بشر، عدالت استقرار پیدا کند؛ همچنان که رسالت، برافراشتن پرچم اخلاق والای انسانی است؛ «بعثت لأتمم مکارم الاخلاق». خدای متعال خطاب به پیغمبر میفرماید: «و ما أرسلناک الا رحمة للعالمین»؛ یعنی همهی چیزهایی که بشر - در همهی زمانها، در همهی شرایط و در هر نقطهی عالم - به آن نیاز دارد، در این بعثت گنجانده شده است؛ یعنی علم و معرفت، حکمت و رحمت، عدل و برادری و برابری؛ چیزهای اساسیای که جریان زندگی سالم انسان به اینها وابسته است. حتی با اینکه در اسلام، جهاد مقرر شده است، و جهاد یعنی مبارزه با زورگویی و تجاوز -البته بعضی کسان بهطور بدخواهانه، اسلام را به خاطر حکم جهاد، دین شمشیر معرفی کردند- اما همین اسلام میفرماید: «و إن جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل علی الله»؛ یعنی باز آنجایی که شرایط اقتضا میکند، صلح را بر جنگ ترجیح میدهد.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی به مناسبت عید سعید مبعث ۲۳/۰۷/۱۳۸
شبهه :چرا شیعه مدعی است که ابو طالب پدر حضرت علی (ع) اسلام آورده و مسلمان از دنیا رفتهاند؟
پاسخ:حضرت ابوطالب علیهالسلام، پیش از بعثت نبیاکرم (ص) نیز یک موحد بود و به آیین حضرت ابراهیم (ع) گرویده بود و همهی موحدین به ویژه به آیین حضرت ابراهیم (ع) به اسلام گرویدند.
اسلام آوردن ایشان نیز فقط ادعای شیعه نیست، بلکه اکابر سایر مذاهب و تاریخ نویسان معتبر نیز بر آن گواهی دادهاند و البته بسیاری از اهل سنت نیز نه تنها اسلام آوردن او را تکذیب، بلکه گاه بسیار مورد شماتت و بیمهری قرارش دادهاند. مضافاً بر این که اقرار خودشان نیز مثبوت است و عملکردهایشان در حفاظت از پیامبر اکرم (ص) و پذیرش آن همه رنج و مصائب و ترجیه محاصره در شعب ابیطالب به ساداتی بر قریش نیز به همین دلیل بوده است.
الف - ابن ابی الحدید که از علما و اکابر بزرگ به ویژه در میان اهل سنت است، در این باره میگوید «هرگاه ابوطالب و فرزند او نبود، هرگز دین ، قد راست نمیكرد.[ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ بیروت، ج 14، ص 84].
این گواهی که مستند به خدمات، ایثارها و از جان گذشتگیهای در راه اسلام است، خود دلیلی بر اعتقاد به اسلام است، چرا که – به ویژه برای شخصیتی چون او - معنا ندارد بدون اعتقاد از پیامبر و دینی دفاع کند.
ابن ابی الحدید در بخشی دیگر میافزاید: او در راه حفظ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از پا ننشست و سه سال آوارگی و زندگی در كوهها و درهها را بر ریاست و سیادت مكّه ترجیح داد. او راضی بود تمام فرزندانش كشته شوند ولی پیامبر زنده بماند. او در هنگام مرگ به فرزندان خود گفت: من محمّد(ص) را به شما توصیه میكنم، زیرا او امین قریش و راستگوی عرب، و حائز تمام كمالات است آئینی آورد كه دلها بدان ایمان آورد…»[ سیرة حلبی، ج 1، ص 390؛ آمدی ، تاریخ الخمیس، ج 1، ص 339.]
ابوطالب علیه السلام در دو مرحله برای نجاشی اشعاری سروده و ارسال نموده است که مرحله اول به منظور تشویق نجاشی برای حمایت از مهاجرین و در مرحله دوم در جهت قدردانی و عوت او به اسلام برایش اشعاری ارسال نموده است.
ب – مواضع و اقدامات وی در فرازهای مهم تاریخ صدر اسلام، همه دال بر اعتقادات وی میباشد. مانند: مفقود شدن رسولالله صلـّی اللهُ عَلـَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلـَّم و برخورد ابوطالب علیه السلام با آن واقعه، موضعگیری ابوطالب علیه السلام در یومالانذار، برخوردهای سه گانه قریش با ابوطالب علیه السلام، ماجرای ابن الزبعری و موضعگیری ابوطالب در برابر آن، برخورد ابوطالب علیه السلام با ابوجهل و هجو او، استفاده تاکتیکی ابوطالب علیه السلام از ابولهب در جهت حمایت از رسولالله صلـّی اللهُ عَلـَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلـَّم، نگرانی ابوطالب علیه السلام در مورد سلامتی رسول صلـّی اللهُ عَلـَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلـَّم در شب معراج، مراقبت ویژه ابوطالب علیه السلام از رسولالله صلـّی اللهُ عَلـَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلـَّم در شعب – و در نهایت مرگ (در واقع شهادت) وی در محاصرهی شدید شعب و در میان مسلمانان.
علاقمندان میتوانند به کتاب «ابوطالب تجلی ایمان»، تألیف حجتالاسلام طباطبایی مراجعه نمایند.
ب – حضرت ابوطالب علیهالسلام، اگر چه بنا بر مصالحی سعی داشت اصراری بر تشرفش بر اسلام نداشته باشد، اما چنین نبود که آن را کاملاً مخفی نگهدارد. لذا بارها به آن اذعان نموده و اشعاری نیز در این باب سروده است. از جمله:
«اشخاص شریف و فهمیده بدانند كه، محمّد(ص) بسان موسی و عیسی پیامبر است. همان نور آسمانی را كه آن دو نفر داشتند او نیز دارد. او پیامبر است، وحی از ناحیة خدا بر او نازل میگرد و كسی كه این را انكار كند انگشت پشیمانی به دندان خواهد گرفت. برادر زادهام! هرگز قریش به تو دست نخواهد یافت و من دست از یاری تو بر نخواهم داشت، به آنچه مأموری آشكار كن، از هیچ چیزی مترس… مرا به آئین خود دعوت كردی و در این دعوت خود امین و درستكاری، حقاً كه كیش محمّد(ص) از بهترین آئینهاست…»[ سیرة ابن هشام، بیروت، دارالكتاب العربی، ج 1، ص 373؛ تاریخ ابن كثیر، ج 2، ص 42؛ دیوان ابوطالب، ص 32]
ج – البته باید توجه داشت که برای شیعه، آن چه معصومین (ع) فرمودهاند، بیش از هر نقل، قول و سند دیگری اعتبار دارد و شیعه هیچ ضرورتی نمیبیند که اعتقادات خود را با استنادات اهل سنت به اثبات رساند، بلکه عکس آن صحیح است. لذا اگر سندی آورده میشود، جهت اتمام و اکمال حجت در آن امر است.
امام باقر ـ علیه السّلام ـ میفرمایند «ایمان ابیطالب، بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و علی ـ علیه السّلام ـ دستور میداد از طرف وی حج به جای آورند» [ابن ابي الحديد، شرح نهجالبلاغه، چاپ بيروت، ج 14، ص 68]
http://www.aviny.com/shobhe/tarikhi
برگی از زندگی شیخ صدوق
ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه، مشهور به ابن بابویه قمی، فقیه، محدث، مفسر، حافظ قرآن و رجال شناس معروف شیعی در حدود 306هـ .ق در خاندانی اهل علم و فقاهت در قم متولد شد. ابتدا نزد پدرش، ابوالحسن که فقیه و محدث والایی بود، به فراگیری علوم مقدماتی دینی پرداخت. همچنین از محمد بن حسن بن ولید و محمد بن علی ماجیلویه و احمد بن علی بن ابراهیم قمی و عده ای دیگر، فقه و حدیث آموخت. سپس سفرهای متعددی کرد و در ری، نیشابور، مشهد، بلخ، بخارا، مدینه،کوفه، همدان و بغداد نزد عالمان، استادان و حدیث شناسان بزرگ عصر خود به تحصیل پرداخت و از سرآمدان عصر خود شد. در بغداد، توجه دانشمندان آن دیار را به سوی خود معطوف کرد. او در طول حیات خویش شاگردان برجستهای چون شیخ مفید، حسن بن محمد قمی، علم الهدی سید مرتضی، هارون بن موسی تلعکبری و حسین بن عبیدالله غضائری را پرورش داد. در اواخر عمر در شهر ری ساکن شد و در 381هـ .ق در همانجا درگذشت.
نجاشی از یکصدو هشتاد کتاب او نام میبرد. از آثار متعدد او میتوان به «من لا یحضره الفقیه»، «مدینة العلم» (10جلد)، «الامالی» معروف به «مجالس»، «خصال عیون اخبارالرضا»، «الاعتقادات»، «الخصال»، «اثبات الخلافة»، «فضائل الشیعة»، «علل الشرایع»، «دعائم الاسلام»، «ثواب الاعمال»، «معانی الاخبار»، «اثبات الوصیة»، «التوحید»، «صفات الشیعة» و «نصوص الائمة» اشاره کرد.
القاب شیخ صدوق و نظر اندیشمندان و بزرگان اسلام درباره وی
برخی از دانشمندان از جمله شیخ طوسی و نجاشی وی را «رئیس المحدثین» و «صدوق الطائفه» نامیدهاند و برخی دیگر از وی با عنوان «وجه الطائفه» «الصدوق فی ما یرویه عن الائمة الطاهرین» نام بردهاند. و به طور کلّی همۀ علما، فقها و دانشمندان بزرگ اسلام با دیدۀ احترام و تعظیم به شیخ بزرگوار نگریستهاند. عدالت او را توثیق نموده و مقام شامخ علمی او را با عباراتی بس بلیغ تصدیق کردهاند.
فقیه نامدار شیخ طوسی در معرفی شیخ صدوق چنین میگوید:«او دانشمندی جلیل القدر و حافظ احادیث بود. از احوال رجال، کاملاً آگاه و در سلسلۀ احادیث و نقادی، عالی مقام به شمار میآمد و در اَعلام قم از نظر حفظ احادیث و کثرت معلومات، مانندی نداشت و در حدود سیصد اثر تألیفی از خود به یادگار گذاشت.»
نجاشی، رجالی کبیر، چنین مینویسد:«ابوجعفر(شیخ صدوق)، ساکن ری، بزرگ ما و فقیه ما و چهرۀ برجستۀ شیعه در خراسان است، به بغداد نیز وارد شد. با اینکه در سنّ جوانی بود، همۀ بزرگان شیعه از او استماع حدیث میکردند.»
سیّد بن طاوس میفرماید: «شیخ صدوق کسی است که همه بر علم و عدالت او اتفاق نظر دارند.» شهید اول او را با تعبیر «رهبر و پیشوا» ستوده است. تعبیر شهید این است: «الامام بن الامام الصدوق»
سیّد محقق داماد از او به عنوان «عروه الاسلام» نام برده است.
علامۀ مجلسی در توصیف او چنین میگوید: «شیخ صدوق از بزرگترین عالمان در روزگاران گذشته است و در زمرۀ کسانی است که از امامان بزرگوار تبعیت میکنند نه از پندارها و خواهشهای نفسانی خود؛ به همین دلیل است که اکثر علمای شیعه کلام وی و پدرش را به منزلۀ حدیث و روایت اهل بیت تلقّی میکنند»
مرحوم عبدالجلیل رازی قزوینی میگوید:«فضل و بزرگی شیخ کبیر ابوجعفر بابویه رحمة الله علیه را خود چگونه انکار توان کرد. از تصانیف و وعظ و درس و از ری تا بلاد ترکستان و ایلاق، اثر علم و فضل و برکات زهد و امانت او پوشیده نیست.»
شیخ بهایی لقب «رئیس المحدّثین و حجةالاسلام» را برای او برگزیده است.
هنگامی که از شیخ بهایی در مورد شیخ صدوق سؤال شد. وی پس از توثیق و مدح و ثنای شیخ صدوق گفت: پیش از اینها از من پرسیدند بین زکریای بن آدم و صدوق کدامیک از دیگری افضل و بالاتر است، من گفتم: زکریای بن آدم، زیرا اخبار بسیار در مدح او رسیده. بعد از این سؤال و جواب، شیخ صدوق را در عالم رؤیا دیدم به من فرمود از کجا ظاهر شد بر تو برتری زکریایبنآدم از من؟ این جمله را فرمود و از من اعراض کرد.
از همه جامعتر کلام بلند و رسای علامۀ بحرالعلوم طباطبائی است که به شیواترین تعبیر حق مطلب را ادا کرده است، متن کلام سیّد بحرالعلوم در تعریف شیخ صدوق، چنین است:
«شیخ صدوق، بزرگ بزرگان و استاد راویان شیعه و ستونی از ستونهای شریعت اسلام و پیشوای محدّثان است و در آنچه از امامان شیعه علیهم السلام نقل میکند؛ راست گفتار. او به دعای حضرت صاحب الامرa به دنیا آمد و همین فضیلت و افتخار بزرگ او را بس. امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در نامۀ مبارکش او را با کلماتی همچون فقیه «دانشمند» خیّر «نیکوکار» مبارک «با برکت» ینفع الله به «از جانب خداوند سودبخش» توصیف کرده است. از این رو خیر و برکت او شامل حال مردم گردید و خواصّ و عوام از او نفع بردند و کتابها و تألیفاتش تا همیشۀ روزگار باقی است. از فقه و حدیثش، هم دانشمندان استفاده میکنند و هم عامّۀ مردم که دسترسی به فقها ندارند، بهره میجویند.»
البته که ماجرای فتح خیبر و کندن در قلعه به دست مبارک حضرت علی بن ابیطالب علیهالسلام واقعیت داشته و به اسناد تاریخی بسیار متواتر و مستند میباشد.
منطقهی خیبر در دویست و پنجاه کیلومتری شمال مدینه در راه تبوک و شام واقع شده است. این دشت سرسبز از دیر باز مسکن گروهی از یهودیان بوده که خود را از نسل رکاب می دانستند (تورات، سفر ملوک، فصل نوزدهم، آیه 15) و می گفتند: بازماندگان جندب (یونادب - junadeb) پسر رکاب میباشند که پس از قتل عامی که در اورشلیم واقع شد، به منطقهی خیبر کوچ کردند.
خیبر نیز کلمهای در زبان عبری (خبر - kheber) به معنای طایفه و جماعت یا قلعه و پادگان میباشد. لغت نویسان عرب آن را عالم به احکام خدا یا کشاورز … معنی کرده اند (تاریخ العرب قبل الاسلام، دکتر جواد علی، 6/159، 1376 ق)
فتح خیبر به دستور خداوند متعال و بدون لشکر کشی و توسط پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) صورت پذیرفت و به همین دلیل خداوند کریم برای هیچ یک از مسلمانان سهمی در سرزمینها (از جمله فدک که اهالیاش با خیبریها برای مقابله با اسلام متحد شده بودند ولی پس از فتح خیبر بدون مبارزه تسلیم شدند) و نیز غنائم آن قایل نگردید. لذا قطعیترین و اصیلترین سند در این مورد، کلام وحی است که میفرماید:
«وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ * ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ» (الحشر – 6 و 7)
ترجمه: و آن چه را خدا از آنان [يهود] به رسولش بازگردانده (و بخشيده) چيزى است كه شما براى به دست آوردن آن (زحمتى نكشيديد،) نه اسبى تاختيد و نه شترى ولى خداوند رسولان خود را بر هر كس بخواهد مسلّط مىسازد و خدا بر هر چيز توانا است! * آن چه را خداوند از اهل اين آباديها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان او، و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است، تا (اين اموال عظيم) در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد! آن چه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است.
احادیث و اسناد تاریخی راجع به عملیات فتح خیبر و نیز از جا کندن درب خیبر و سپر ساختن آن توسط امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز متواتر است که ذیلاً فقط به چند نمونهی آن اشاره میشود:
الف - ابن اسحاق سیره نویس و مورخ قدیم اسلام حدیث ذیل را از «سلمة بن عمر و الاکوع» صحابی رسول الله (ص) روایت کرده است:
«پیغمبر رایت (پرچم) خویش را به ابوبکر صدیق داد و او را به یکی از قلاع خیبر فرستاد. او برفت و منتهای کوشش را به کار برد اما توفیقی به دست نیاورد و فتح ناکرده بازگشت. روز دیگر عمر بن الخطاب را فرستاد. او هم برفت و جهد بسیار کرد اما کاری از پیش نبرد و برگشت. آن گاه رسول الله (ص) فرمود: «لاعطین الرایة غدا رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله یفتح الله علی یدیه لیس بفرار»، ترجمه: «همانا فردا این رایت را به مردی خواهم داد که خدای و رسول او را دوست دارد و خدا و رسول او هم او را دوست دارند. خدا خیبر را به دست او می گشاید. او هرگز نمی گریزد» پس علی رضوان الله علیه را بخواند … و به او فرمود: «خذ هذه الرایة فامض بها حتی یفتح الله علیک - این رایت را بگیر و آن را با خود ببر تا خدای خیبر را بر تو بگشاید». علی با آن رایت از نزد رسول الله (ص) بیرون آمد. به سرعت می دوید و نفس می زد. ما هم در پی او رفتیم. تا این که رایت خود را در زیر دیوار قلعه بر کومهای از سنگ نشاند. جهودی از فراز قلعه سر برآورد و گفت: تو کیستی؟ گفت: علی بن ابی طالب، جهود گفت: «علوتم و ما انزل علی موسی - سوگند به کتابی که بر موسی نازل شده غلبه کردید». سلمه گوید: علی از آن جنگ برنگشت تا خدا خیبر را به دست او نگشود .
ب - قتیبة بن سعید از یعقوب بن عبدالرحمن زهری از ابو حازم و او از سهل بن سعد ساعدی حدیث رایت را چنین آورده است:
«در روز خیبر پیغمبر فرمود: این رایت را فردا، به مردی خواهم داد که خدای این دژ را به دست او می گشاید. او خدای و رسول او را دوست دارد و خدای و رسول او هم او را دوست دارند. چون بامداد روز دیگر شد مردم نزد پیغمبر گرد آمدند. همه امیدوار دریافت رایت بودند. آن حضرت فرمود: علی بن ابی طالب کجاست؟ گفتند: یا رسول الله او از درد چشم رنج می برد. فرمود کسی را دنبالش بفرستید. پس علی (ع) را نزد پیغمبر آوردند . رشحهای از بزاق خود در چشمانش چکاند و برای او دعا کرد. علی در دم از آن درد شفا یافت به طوری که گویی دردی نداشته است. پس رایت را بدو داد. علی گفت: ای رسول خدا آیا باید آن قدر با آنها بجنگم که مثل ما شوند؟ فرمود: راه بیفت و تا پای قلعه پیش برو. آن گاه آنان را به اسلام دعوت کن و آن چه را از سوی خدا بر ایشان واجب است به همه خبر بده. زیرا اگر خدای تنها یک نفر را به وسیله تو به راه راست هدایت کند برای تو از آن سودمندتر است که شتران سرخ مو داشته باشی» این حدیث را سیوطی در تاریخ الخلفاء علی بن سلطان قاری در مرقاة المفاتیح (5/566)، حافظ گنجی در کفایة الطالب، موفق خوارزمی در المناقب، ابن سعد در طبقات (2 ق 1/80)، خطیب در تاریخ بغداد (8/5) و عموم محدثین شیعی و سنی با الفاظ مختلف روایت کردهاند.
ج - امام فخر رازی در تفسیر کبیر ذیل آیه «ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجباً» (کهف، 9) آورده است که «هر کس بر احوال غیب وقوف بیشتر داشته باشد قلبی قوی تر و اعصابی محکمتر و مسلطتر دارد. از این روست که علی بن ابی طالب (ع) می فرماید: «والله ما قلعت باب خیبر بقوة جسمانیة بل قلعتها بقوة ملکوتیه» یعنی به خدا سوگند که در خیبر را با نیروی بدنی نکندم بلکه آن را با نیروی ملکوتی و الهی از جای در آوردم (فضائل الخمسة، 2/325).
حدیث «رایت» یا همان فتح خیبر و کندن درب آن به دست امیرالمؤمنین (ع) به صورتهای متفاوت توسط دیگران نیز نقل و مستند شده است که از جمله است:
عمر بن الخطاب خلیفه دوم و صحابی معروف (م 23 ق) (الاعلام زرکلی، 5/203 و غالب کتب حدیث در تاریخ)، عایشه ام المؤمنین و دختر ابوبکر (م 58 ق) (الاصابه، کتاب النساء، 701، طبقات ابن سعد، 8/39)، بریده بن الحصیب اسلمی (م 63 ق).
ملاحظه: به رغم آن که اسناد شیعه بسیار معتبرتر میباشد، در این مقوله فقط به ذکر احادیث و آن هم به سند اهل سنت اکتفا شد که جای هیچ شک و شبههای باقی نماند.
محمدتقی مطهری؛ برادر استاد: من مسئول خرج بودم. یک وعده ناهار ما سه ریال می شد. اغلب نان و ماست یا حلوا ارده و پنیر و مانند اینها غذایمان بود. گاهی دو سیر گوشت می گرفتم و بار می گذاشتم و به جلسه درس می رفتم و برمی گشتم و نخود و لوبیا می ریختم و باز به جلسه درس می رفتم و برمی گشتم سیب زمینی و پیاز می-ریختم. گاهی هم یادم می رفت و می سوخت و یا مثلاً آبگوشت بدون نخود و لوبیا می خوردیم. گاهی برنج ساده با چهار مثقال روغن حیوانی می پختیم و خورش ما نانی بود که در سینی زیر برنج می گذاشتیم. یک روز به برادرم گفتم: هیچ پولی نداریم. همین جا بنشین تا من بروم و برگردم.
من جلوی بالکن مدرسۀ فیضیه ایستاده بودم و می دیدم که مرحوم میرزا جواد آقا خندق آبادی سرش پایین است و دور حوض می چرخد. حدود سه ربع ساعت بعد، برادرم آمد. ده تومان پول قرض کرده بود. گفت: برو چیزی بخر و بیاور بخوریم. گفتم: مثل اینکه میرزا جواد آقا به درد ما دچار است. از وقتی شما رفتید، او همین طور دارد دور حوض می چرخد. ایشان دوید و رفت پایین و یک تومان به میرزا جواد آقا داد.
من پانزده شانزده سالم بود. یک شب نان گیرمان نیامد. ایشان دو سه ریال داد و یک چهارم نان سنگک و یک سیخ کباب برای من که بچه بودم، گرفت و خودش انار خورد.
وقتی در قم تحصیل می کردیم. من هیچ وقت عبای نو بر دوش ایشان ندیدم. تمام عباهایش پاره بود. می گفت: نشسته بودیم و با چند نفر صحبت عبا و قیطان دوزی بود که چطور قیطان را روی آستین ها و پایین عبا می دوزند. یک نفر گفت: بیا، مثل این. به عبای من نگاه کرد، دید تکه تکه است و اصلاً قیطان ندارد. گفت: آخر این را چطور پوشیده ای؟ آن روز من خجالت کشیدم.
برای من یک کت خریده بود. زمستان بود و بچۀ خادم مدرسه لخت بود و می لرزید. من کت را به او دادم. برادرم گفت: چرا این کار را کردی؟ گفتم: آخر او هم لخت بود. نتوانست برای من چیزی بخرد، یک بلوز نازک ارزان برایم تهیه کرد.
مصلح بیدار، ج 1، ص 77،78.
آیت الله منتظری: من در سال 62-1361 هجری قمری به قم آمدم و با آقای مطهری آشنا شدم … من با آقای مطهری مباحثه می کردم. بعد رفاقتمان کم کم به حدی رسید که حدود یازده سال که با هم در قم بودیم، غیر از آنکه هم مباحثه بودیم زندگیمان هم یکی بود. هرچه داشتیم با هم می خوردیم. اهل حساب و کتاب نبودیم، دست توی جیب هم میکردیم، البته هر دو هم چیزی نداشتیم. آن موقع اوضاع اقتصادی طلاب خیلی خیلی بد بود؛ وقتی که آیت الله بروجردی به قم آمده بودند، اوضاع طلاب البته بهتر شده بود… یادم می آید روزی تا نزدیکی های ظهر با ایشان مباحثه کردیم، ایشان گفت: پولی که نداریم چیزی بخریم و بخوریم و گرسنه هم هستیم؛ ببین می-توانی پولی از کسی قرض بگیری. من آمدم یک دوری تا مسجد امام زدم و برگشتم و چیزی پیدا نکردم… خلاصه اوضاع اقتصادی خیلی بد بود. ولی معذلک هم من، هم ایشان، خیلی به درس و بحث علاقه داشتیم و کسر امور مالی، ما را از کاری که داشتیم باز نمی داشت.
مصلح بیدار، ج 1، ص 44،45.
استاد شهید مطهری در تعریف وظایف اصلی حوزه¬های علمیه معتقدند: «منظور از وظائف اصلى مجموع امورى است كه ايده آل و كمال مطلوب در حوزه¬هاى علميه محسوب مى¬شود، كه اگر اين حوزه¬ها در صدد بر آمدند و امكانش را تحصيل كردند همه آنها را بايد انجام دهند». این وظایف را در 26 مورد خلاصه کرده¬اند، که عبارتند از:
1. احياء همه علومى كه هم اكنون جزء علوم اسلامى محسوب مى¬شود: از تفسير، حديث، درايه، رجال، فقه، اصول، ادبيات، تاريخ اسلام، تاريخ ملت¬هاى مسلمان، كلام اسلامى، فلسفه اسلامى، عرفان اسلامى، اخلاق اسلامى، منطق اسلامى، با توجه به سير تحولى و تاريخى آنها و مشخص ساختن نقش شخصيت¬هایى كه در پيشبرد اين علوم مؤثر بوده¬اند يعنى علاوه بر اينكه خود اين علوم مشمول احيا و اصلاح و آرايش و پيرايش قرار مى-گيرند، تاريخ تحول اين علوم نيز دقيقا مشخص مى¬شود.
2. حفظ و نگهدارى و نگهبانى مواريث فرهنگى اسلامى، اعمّ از علمى و فنى از طريق فهرست كردن و گردآوردن در حد امكان.
3. برقرارى رابطه علمى با همه مراكز علمى اسلامى در كشورهاى عربى، آفريقائى، آسيایى، اروپایى و اطلاع از فعاليت¬هاى اسلامى در آن مراكز.
4. تقويت و ترويج زبان عربى در حد مكالمه كامل و استفاده وافى از هر نوع كتاب عربى به زبان معاصر .
5. آشنائى هر فرد لااقل با يك زبان خارجى در حد استفاده از كتابها و سخنراني¬ها .
6. ادبيات فارسى در جنبه¬هاى ارتباط با فرهنگ اسلامى و شناختن زبان فارسى به عنوان زبان دوم اسلامى.
7. آشنائى با علوم انسانى جديد از قبيل روان¬شناسى، جامعه شناسى، جغرافى جهانى، تاريخ جهانى، در حد بيگانه نبودن.
8. اطلاع بر فلسفه اخلاق، تعليم و تعلم، مكاتب اخلاقى گوناگون قديم و جديد و مقايسه با اخلاق اسلامى در حد اجتهاد و تخصص.
9. اطلاع بر فلسفه تاريخ و تعليم مكاتب مختلف اين فلسفه و روشن ساختن فلسفه تاريخ از نظر قرآن، در حد اجتهاد و تخصص.
10. اطلاع بر مكاتب و سيستم¬هاى اقتصادى جهان و تعليم و تعلم آن مكاتب و روشن ساختن اصول اقتصاد اسلامى، در حد تخصص و اجتهاد.
11. شناخت ماهيت تمدن و فرهنگ اسلامى، توأم با مقايسه با همه تمدن¬ها و فرهنگ¬هاى ديگر و روشن ساختن اصالت آن و مميزات آن و معرفى روح اين فرهنگ.
12. تاريخ اديان در حد آشنایى و بيگانه نبودن و احيانا در حد تخصص و اجتهاد.
13. تعليم مكتب¬هاى رایج الحادى معاصر به صورت بسيار دقيق از قبيل ماركسيسم، اگزيستانسياليسم، نهليسم و غيره و نقد آنها با موازين اسلامى.
14. تعليم مكاتب حقوقى قديم و معاصر و مقايسه با حقوق¬اسلامى به عنوان حقوق تطبيقى.
15. فلسفه تطبيقى بر اساس تعليم زنده¬ترين مكاتب فلسفى معاصر و مقايسه با فلسفه اسلامى.
16. منطق تطبيقى بر اساس تعليم روش¬هاى منطقى جديد، بخصوص منطق سمبوليك و مقايسه با منطق اسلامى .
17. سيره نبوى و سيره ائمه اطهار عليهم السلام به صورت تحليلى و تفسيرى.
18. مسائل قرآنى شامل تاريخ نزول آيات و سور، اعجاز قرآن، محكم و متشابه قرآن، ناسخ و منسوخ قرآن، معارف قرآن و غيره.
19. نقش اساسى شيعه در علوم و فرهنگ اسلامى.
20. تاريخ جهادهاى علمى و اخلاقى و اجتماعى شيعه.
21. بحث¬هاى مربوط به امامت، خصوصا با توجه به انحرافات جديد.
22. اثبات امامت به طور عام و امامت هر يك از ائمه به نحو خاص (جزء كلام است).
23. مسائل مربوط به وحى و نبوت و اثبات علمى بودن وحى (جزء كلام است).
24. مسائل مربوط به معاد (مندرح در كلام است).
25. مسائل مربوط به توحيد (مندرج در كلام است).
26. رشته¬اى شدن و تخصصى شدن به علوم و ادبى، تاريخى، اصول دينى، فروع دينى و غيره .
مطهری، مرتضی؛«پيرامون جمهورى اسلامى»، ج1،ص34-37
نور چشم عزیزم، دختر گرامیم… خانم مطهری
سلام و سعادت تورا از خداوند متعال همواره مسئلت داشته و دارم.
فرزند عزیزم می گویند:
مرد خردمند هنر پیشه را / عمر دوبایست در این روزگار
تا به یکی تجربه آموختن/ با دگری تجربه بردن به کار
ولی بعضی افراد آن چنان زیرک و باهوش اند که گویی دو بار به دنیا آمده اند و این بار دوم است و بعضی افراد چنان اند که با چند بار به دنیا آمدن هم تجربه نمی آموزند و من امیدوارم و از خداوند متعال مسئلت دارم که تو و سایر فرزندانم از گروه اول باشید.
دختر عزیزم خداوند متعال می فرماید لئن شکرتم لازیدنّکم و لئن کفرتم انّ عذابی لشدید یعنی اگر نعمتی که به شما دادم قدر دانستید و حق شناسی کردید بر نعمات خودم بر شما می افزایم و اگر دچار طغیان و سرکشی و کفران شدید، نقمت جانشین نعمت می کنم. امید و آرزوی من این است که همه فرزندانم قدردان نعمتها و تفضلات الهی باشند تا روز به روز خداوند بر تفضلات خود و نعمات خود بیفزاید.
مرتضی مطهّری
پنجم مهر ماه 1356
http://www.motahari.ir/fa/content/2849
عملیات بیتالمقدس یا الی بیتالمقدس معنا: (به سوی بیتالمقدس)
یکی از مهمترین و بزرگترین عملیاتهای نیروهای مسلح ایران در جنگ ایران و عراق محسوب میشود. نیروهای ایرانی با توان ۷۰٬۰۰۰ رزمنده این عملیات در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ با رمز «یا علی ابن ابیطالب» در محور اهواز- خرمشهر- دشت آزادگان، به فرماندهی مشترک سپاه و ارتش و با هدف آزاد سازی خرمشهر آغاز کردند. این عملیات سه هفته ادامه داشت. نیروهای عراقی منطقه با هدف آغاز عملیات دفاعی از خرمشهر عقبنشینی کردند. در اول خرداد ۱۳۶۱ ارتش عراق پاتک بزرگی را برای پس زدن نیروهای ایرانی شروع نمود. با وجود گستردگی این پاتک نیروهای ایرانی توانستند در مقابل آن مقاومت نمایند و سرانجام در سوم خرداد ۱۳۶۱ نیروهای ایرانی خرمشهر را که در روزهای ابتدای جنگ به اشغال ارتش عراق در آمده بود را آزاد نمودند. در هنگام شکست نیروهای عراقی بیش از ۱۹٬۰۰۰ سرباز عراقی به اسارت نیروهای ایرانی در آمدند. ایرانیها همچنین مقادیر قابل توجهی مهمات و ادوات رزمی را به غنیمت گرقتند.
انجام عملیات بیتالمقدس در چهار مرحله برنامهریزی شده بود که هر مرحله در مقایسه با عملیات ثامن الائمه و طریق القدس خود یک عملیات بزرگ به حساب میآید. آزادسازی خرمشهر که درپی مرحله چهارم انجام گرفت از مهمترین نتایج این عملیات بود.
اهداف عملیات
مهمترین اهداف این عملیات عبارت بودند از:
• انهدام حداقل دو لشکر از نیرویهای عراقی
• بازپس گیری حدود ۵۴۰۰ کیلومتر مربع از خاک ایران؛ از جمله شهرهای خرّمشهر، هویزه و پادگان حمید.
• خارج نمودن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از برد توپخانه عراق.
• تأمین مرز
• تهدید بصره
• تداوم رزم بر علیه دشمن
• کاهش توان رزمی دشمن
منطقه عملیات
منطقه عمومی عملیات بیتالمقدس در میان چهار مانع طبیعی محصور است، که از شمال به رودخانه کرخه کور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه کارون و از غرب به هور الهویزه منتهی میشود.
منطقه مزبور به جز جاده نسبتاً مرتفع اهواز – خرمشهر، فاقد هر گونه عارضه مهم برای پدافند است. همین امر موجب شد تا زمین منطقه – به دلیل مسطح بودن – برای مانور زرهی مناسب، و برای حرکت نیروهای پیاده – به دلیل در دید و تیر قرار داشتن – نامناسب باشد. نقاط حساس و استراتژیک منطقه شامل بندر و شهر خرمشهر، پادگان حمید، جفیر، جاده آسفالت اهواز – خرمشهر، شهر هویزه و رودخانههای کارون، کرخه کور و اروند بود.
نیروهای عملکننده
۱- ارتش جمهوری اسلامی ایران
الف - نیروی زمینی:لشکر ۲۱ پیاده، لشکر ۹۲ زرهی، لشکر ۱۶ زرهی، تیپ ۵۸ تکاور، تیپ ۲۳ نوهد تیپ ۳۷ زرهی، تیپ ۳ لشکر ۷۷، هوانیروز، گروههای ۲۲ و ۳۳ توپخانه، گروه ۴۲۲ مهندسی و گردان ۴۱۲، مهندسی رزمی، گروه مخابرات.
ب - نیروی هوایی: عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی، ترابری نیرو و بار، تخلیه مجروحین
۲- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
الف – نیروهای بسیج مردمی که در قالب ۳ لشکر و تعدادی تیپهای مستقل سازمان یافته بودند
ب – جهاد سازندگی عمدتاً به صورت پشتیبانی مهندسی از عملیات یگانهای نیروی زمینی ارتش و سپاه پاسداران در قالب ۳ قرارگاه عملیاتی نصر، فتح و قدس سازمان یافته بودند.
تجهیزات ارتش عراق
تا قبل از آغاز عملیات بیتالمقدس، استعداد نیروهای عراقی به ترتیب زیر بود: - لشکر ۶ زرهی؛ از جنوب رودخانه کرخه تا هویزه.
• لشکر ۵ مکانیزه؛ از غرب اهواز تا روستای سید عبود.
• لشکر ۱۱ پیاده از سید عبود تا خرمشهر – تیپهای ۲۲، ۴۸، ۴۴ مأمور حفاظت از خرمشهر بودند.
• لشکر ۳ زرهی در شمال خرمشهر. با شروع عملیات نیز یگانهای دیگری از ارتش عراق به منطقه اعزام شدند که در مجموع تمامی یگانهایی که در منطقه درگیری حضور یافتند، عبارت بودند از:
• لشکر ۵ مکانیزه؛ شامل: تیپهای ۲۶ و ۵۵ زرهی و تیپهای ۱۵ و ۲۰ مکانیزه.
• لشکر ۶ زرهی؛ شامل: تیپهای ۱۶ و ۳۰ زرهی و تیپ ۲۵ مکانیزه.
• لشکر ۳ زرهی؛ شامل: تیپهای ۶، ۱۲ و ۵۳ زرهی و تیپ ۸ مکانیزه.
• لشکر ۹ زرهی؛ شامل: تیپهای ۳۵ و ۴۳ زرهی و تیپ ۱۴ مکانیزه.
• لشکر ۱۰ زرهی؛ شامل: تیپهای ۱۷ زرهی و ۲۴ مکانیزه.
• لشکر ۱۱ پیاده؛ شامل: سه تیپ سازمان ۴۴، ۴۸ و ۴۹ پیاده و سه تیپ تحت امر ۴۵، ۱۱۳ و ۲۲ پیاده.
• لشکر ۱۲ زرهی؛ شامل: تیپهای ۴۶ مکانیزه و ۳۷ زرهی.
• لشکر ۷ پیاده؛ شامل: تیپهای ۱۹ و ۳۹ پیاده.
• تیپ مستقل ۱۰ زرهی.
• تیپهای مستقل ۱۰۹، ۴۱۹، ۴۱۶، ۹۰، ۴۱۷، ۶۰۱، ۶۰۲، ۶۰۵، ۶۰۶، ۴۰۹، ۲۳۸ و ۵۰۱ پیاده.
• تیپهای ۳۱، ۳۲ و ۳۳ نیروی مخصوص.
• تیپهای ۹، ۱۰ و ۲۰ گارد مرزی.
• تعداد ۳۰ گروهان کماندو.
• تعداد ۱۰ قاطع جیش الشعبی (هر قاطع ۴۵۰ نفر).
• گردان تانک مستقل سیف سعد.
• گردانهای شناسایی حطین، صلاح الدین، حنین.
• توپخانه عراق نیز از ۵۳۰ قبضه توپ در انواع مختلف تشکیل شده بود که به طور تقریبی عبارت بود از ۳۰ گردان.
طرح عملیات
در طراحی عملیات، تهاجم از طریق عبور از رودخانه کارون و پیشروی به سوی مرز بینالمللی و سپس آزادسازی شهر خرمشهر مد نظر قرار گرفته و چنین استدلال میشود که حمله به جناح عراق، که عمدتاً به سمت شمال آرایش گرفته بود، عامل موفقیت عملیات است.
هم چنین، شکستن خطوط اولیه عراق و عبور از رودخانه و گرفتن سرپل در غرب کارون تا جاده آسفالته اهواز – خرمشهر به عنوان اهداف مرحله اول و ادامه پیشروی به سمت مرز و تأمین خرمشهر به عنوان اهداف مرحله دوم تعیین شدند.
بر همین اساس، محورهای عملیاتی هر یک از قرارگاهها به ترتیب زیر مقرر گردید:
• محور شمالی؛ قرارگاه قدس (با عبور از رودخانه کرخه).
• محور میانی؛ قرارگاه فتح (با عبور از رودخانه کارون و پیشروی به سمت جاده اهواز – خرمشهر).
• محور جنوبی؛ قرارگاه نصر (با عبور از کارون و پیشروی به سمت خرمشهر).
شرح عملیات
سرانجام عملیات بیتالمقدس در ۳۰ دقیقه بامداد روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ با قرائت رمز عملیات بسم الله الرحمن الرحیم. بسم الله القاسم الجبارین، یا علی ابن ابی طالب از سوی فرماندهی آغاز شد. عملیات بیتالمقدس را به چهار دوره زمانی به شرح زیر میتوان تقسیم کرد:
مرحله اول
در محور قرارگاه قدس (شمال کرخه کور) به دلیل هوشیاری نیروهای عراقی و وجود استحکامات متعدد، پیشروی نیروها به سختی امکانپذیر بود و در این میان تنها تیپهای ۴۳ بیتالمقدس و ۴۱ ثارالله موفق شدند از مواضع عراقی عبور کرده و منطقهای در جنوب رودخانه کرخه کور را به عنوان سرپل تصرف کنند. عدم پوشش جناحین این یگانها باعث شده بود که فشار شدید نیروهای عراقی برآنها وارد شود.
در محور قرارگاه فتح، یگانهای خودی ضمن عبور از رودخانه به سرعت خود را به جاده اهواز – خرمشهر رسانده و به ایجاد استحکامات و جلوگیری از نقل و انتقالات و تحرکات عراق در جاده مذکور پرداختند.
در محور قرارگاه نصر، به دلیل تأخیر در حرکت و وجود با تلاق در کنار جاده اهواز – خرمشهر و هم چنین تمرکز نیروهای عراقی در شمال خرمشهر، نیروهای این قرارگاه نتوانستند به اهداف مورد نظر دست یافته و با قرارگاه فتح الحاق کنند. الحاق کامل قرارگاه نصر با قرارگاه فتح و هم چنین تصرف اهداف مرحله اول قرارگاه قدس در دستور کار عملیات شب دوم قرار گرفت که با انجام آن تا حدودی اهداف مورد نظر محقق شد، لیکن برخی رخنهها همچنان باقی بود تا این که سرانجام پس از ۵ روز، جاده اهواز – خرمشهر از کیلومتر ۶۸ تا کیلومتر ۱۰۳ تثبیت و کلیه رخنهها ترمیم شد.
مرحله دوم
در این مرحله آزاد سازی خرمشهر از دستور کار عملیات خارج و تصمیم گرفته شد که قرارگاههای فتح و نصر از جاده اهواز – خرمشهر به سمت مرز پیشروی کنند و قرارگاه قدس نیز مأموریت یافت تا به صورت محدود برای تصرف سرپل در جنوب کرخه کور اقدام نماید و سپس آن را گسترش دهد. عملیات در این مرحله در ساعت ۲۲:۳۰ روز ۱۶/۲/۱۳۶۱ آغاز شد. نیروهای قرارگاه فتح در همان ساعات اولیه به جاده مرزی رسیدند. یگانهای قرارگاه نصر نیز با اندکی تأخیر و تحمل فشارهای عراق، به مرز رسیده و با قرارگاه فتح الحاق کردند.
عراق با مشاهده جهت پیشروی نیروهای ایران به طرف مرز، لشکرهای ۵ و ۶ خود را به عقب کشاند. به نظر میرسید این عقبنشینی با دو هدف انجام شده باشد: یکی جلوگیری از محاصره و انهدام این لشکرها، و دیگری تقویت هر چه بیشتر خطوط پدافندی بصره و خرمشهر.
در پی این عقبنشینی که از ساعات اولیه روز ۱۸/۲/۱۳۶۱ آغاز شده بود، نیروهای قرارگاه قدس ضمن تعقیب نیروهای عراق، تعدادی از آنها را که از قافله عقب مانده بودند، به اسارت خود درآوردند و در نتیجه جاده اهواز – خرمشهر (تا انتهای جنوب منطقهای که توسط قرارگاه نصر به عنوان سرپل تصرف شده بود) و نیز مناطقی همچون جفیر، پادگان حمید و هویزه آزاد شدند.
مرحله سوم
در این مرحله، قرارگاه نصر مأموریت یافت تا حرکت خود را به سمت خرمشهر آغاز نماید. نیروهای عمل کننده که متشکل از چهار تیپ مستقل سپاه پاسداران و دو تیپ ارتش بودند، در آخرین ساعات روز ۱۹/۲/۱۳۶۱ عملیات خود را آغاز کردند؛ اما به دلیل هوشیاری دشمن و تمرکز نیرو در خطوط پدافندی اش، نیروهای خودی در انجام مأموریت خود توفیق نیافتند. تکرار این عملیات در روز بعد نیز به شکست انجامید. به همین خاطر تصمیم گرفته شد تا برای انجام عملیات نهایی فرصت بیشتری به یگانها داده شود. هم چنین مقرر شد دو تیپ المهدی (عج) و امام سجاد از قرارگاه فجر نیز در حرکت بعدی استفاده شود.
مرحله چهارم عملیات از ۱ تا ۴ خرداد ۱۳۶۱
سرانجام در ساعت ۲۲:۳۰ در ۱ خرداد ۱۳۶۱ تلاش برای آزادی سازی خرمشهر با رمز «بسم الله القاسم الجبارین یا محمد بن عبدالله» آغاز شد در برابر تک سریع و غافلگیرانه، نیروهای عراقی دچار وحشت وسرگردانی شدید شدند و نتوانستند واکنش مهمی از خود نشان دهند و ارتباط یگانهای دشمن با یکدیگر قطع شد. فرار افسران و درجه داران و سربازان عراقی از منطقه خرمشهر گویای از هم پاشیدگی سازمان یگانهای دشمن بود.
در روز ۲ خرداد نتیجه پیکار بسیار درخشان بود و قرارگاه کربلا به هدف خود که احاطه کامل خرمشهر بود، رسید. تعداد اسرای عراقی در این روز از ۲۸۳۰ نفر تجاوز کرد و یگانهایی از دشمن که در منطقه بین نهر عرایض و شلمچه مستقر بودند، به میزان زیاد منهدم شدند.
با وجود حضور گسترده هواپیماهای عراقی در آسمان منطقه، نیروی هوایی ارتش در پشتیبانی از یکانهای رزمنده، در صحنه عملیات بیتالمقدس حضوری موفق داشت و با بمباران پل شناور عراقیها بر روی اروندرود و مناطق تجمع آنان در آن سوی رودخانه، نقش ارزندهای در آزاد سازی خرمشهر ایفا کردند.
در اواخر روز دوم خرداد، قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت، تصمیم گرفت تا نیروها با ورود به شهر، آنرا از نیروهای عراقی پاک گردانند؛ و در سه بامداد روز سوم خرداد واحدهایی از رزمندگان ایران به آن سوی رودخانه وارد شدند.
از طرف دیگر جمعی از نیروهای عراقی با استفاده از تاریکی شب و قایق اقدام به فرار کردند که تعدادی از این قایقها توسط تکاوران نیروی دریایی هدف قرار گرفت و سرنشینان آنها غرق شدند.
نیروهای عراقی از ساعت سه و پنجاه دقیقه بامداد تا نیم بعد ازظهر روز سوم خرداد از سمت شلمچه ۳ بار اقدام به پاتک کردند و تلاش نمودند تا از طریق جاده شلمچه – خرمشهر حلقه محاصره خرمشهر را بشکنند، اما هر بار با پایداری و مقاومت رزمندگان ایرانی مواجه شدند و با دادن خساراتی عقبنشینی کردند.
در ساعت ۱۱ صبح روز سوم خرداد در حالی که درگیری شدیدی بین قوای ایرانی و نیروهای عراقی در شمال نهر خین جریان داشت و دشمن در فکر شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود، رزمندگان ایرانی از جناح غرب و خیابان کشتارگاه وارد شهر شدند. ناحیه گمرک خرمشهر در کنار اروند اندکی مقاومت کرد که آن هم به سرعت در هم شکسته شد.
در ساعت ۱۲ قوای ایران از سمت شمال و شرق وارد شهر شدند و نیروهای بعثی که ۲۴ ساعت در محاصره کامل قرار داشتند، راهی جز اسارت یا فرار و یا کشته شدن نداشتند. بدین جهت واحدهای عراقی گروه گروه به اسارت در آمدند. در ساعت ۲ بعد از ظهر، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم جمهوری اسلامی ایران برفراز «مسجد جامع» و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد. بدین ترتیب این شهر مقاوم که پس از ۴۵ روز پایداری و مقاومت در ۴ آبان ۱۳۵۹ به اشغال عراق درآمده بود، پس از ۵۷۸ روز اشغال آزاد شد.
نتایج عملیات
نوشتار اصلی: آزادسازی خرمشهر
• طی عملیات بیتالمقدس ۵۰۳۸ کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز – خرمشهر آزاد شدند. علاوه بر این شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از تیررس توپخانه دشمن خارج گردیدند. هم چنین ۱۸۰ کیلومتر از خط مرزی تأمین شد.
• فتح خرمشهر موجب انفعال ارتش عراق شد؛ به گونهای که نظامیان عراقی تا مدت زیادی نتوانستند از لاک دفاعی خارج شوند.
• عملیات بیتالمقدس موجب شد تا کشورهای عرب منطقه به تقویت مالی و نظامی عراق مبادرت ورزند.
• طی این عملیات حدود نوزده هزار تن از نیروهای عراق به اسارت درآمده و بالغ بر شانزده هزار تن کشته و زخمی شدند.
میزان انهدام یگانهای عراق
- لشکر ۳ زرهی و لشکرهای ۱۱ و ۱۵ پیاده: ۸۰ درصد.
• لشکرهای ۹ و ۱۰ زرهی: ۵۰ درصد.
• لشکر ۷ پیاده: ۴۰ درصد.
• لشکر ۵ مکانیزه و لشکرهای ۶ و ۱۲ زرهی: ۲۰ درصد.
• تیپهای ۹، ۱۰ و ۲۰ گارد مرزی: ۱۰۰ درصد.
• تیپ ۱۰۹ پیاده: ۶۰ درصد.
• تیپهای ۶۰۱، ۶۰۲، ۴۱۶، ۴۱۹ پیاده: ۵۰ درصد.
• تیپهای ۳۱، ۳۲ و ۳۳ نیروهای مخصوص به میزان زیاد.
واکنشهای داخلی
روحالله خمینی رهبروقت ایران در ۳ خرداد ۱۳۶۱ به مناسبت آزادی خرمشهر پیامی خطاب به ملت ایران صادر کرد. در اولین بخش این بیانیه آمده است:
با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به اینجانب شده است، سپاس بیحد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود.
پس از پیروزی ایران در عملیات بیتالمقدس، اسرائیل سریعاً دست به اشغال جنوب لبنان زد. پس از انتشار این خبر، گروهی از فرماندهان سپاه به منظور کمک در دفاع از خاک سوریه و لبنان در برابر حمله ارتش اسرائیل به این کشور گسیل شدند. سرپرستی و فرماندهی این نیروها را احمد متوسلیان به عهده داشت.
در همین زمان روحالله خمینی که به خوبی پی به نقشه اسرائیل برده بود، دستور بازگشت نیروها به جبهههای نبرد را صادر کرد و در نطقی تاریخی گفت: «راه قدس از کربلا میگذرد.»
در نتیجه اکثر آن نیروها به جبهههای جنوبی بازگشتند و تنها تعداد کمی از فرماندهان برای آموزش نیروهای حزبالله لبنان در منطقه باقیماندند.
منابع
• سایت ساجد/مقالات/عملیات بیتالمقدس
روز ۱۰ اردیبهشت در ایران روز ملی خلیج فارس نام گذاری شده که سالروز اخراج پرتغالیها از تنگه هرمز و خلیج فارس است.
اتحادیه عرب از سال ۱۹۶۴ رسماً نام خلیج فارس رابرای عرب زبانان ممنوع کرده است اما در ایران رسانههای گروهی تا سال ۱۳۸۱ در این مورد سکوت کردند و مطبوعات حاضر نبودند پژوهشهای دفاع از نام خلیج فارس را چاپ کنند آنچه منتشر شدیک جلد اطلس و دو جلد کتاب در تیراژ بسیار اندک بود که دایره کاربرد آن از چندکتابخانه و استاد دانشگاه فراتر نرفت. اما از سال ۱۳۸۱ با آمدن وب سایت و وبلاگهای فارسی رسانههای گروهی از انحصار خارج شد و وضعیت تغییر کردو اولین وبلاگها و پژوهشها در دفاع از نام خلیج فارس منتشر شدموجی ایجاد شد که محافل رسمی مجبور به دنباله روی ازاین موج گردید.
از ابتدای دهه ۱۳۷۰ که تلویزیونهای ماهواره در کشور رایج شدبخش آگاه جامعه فرهنگی و کوشندگان مسائل اجتماعی و فرهنگی متوجه شدند که تلویزیونهای خبری عربی و رسانههای گروهی کشورهای عربی حتی در بخشهای غیر عربی و بخصوص انگلیسی تحریف نام خلیج فارس را بطور گستردهای انجام میدهند. باتوجه به حقانیت و کاربرد مستمر تاریخی این نام در همه زبانها و زمانها و در جهت مقابله با تحریف گران و یادآوری اهمیت پاسداری از این نام کهن، طرفداران این میراث گران بها اقدامات خود را از سال ۱۳۸۰ در دفاع از آن یکپارچهتر و منسجم تر کردندو راهکارهای حفاظت از نام خلیج فارس را در جلسات و سمینارهای متعدد به اطلاع مقامات رساندند. پس از تحریف نام خلیج فارس دراطلس مشهور جهانی بنام نشنال جئوگرافیک که از سال تأسیس ۱۸۸۸ همواره نام خلیج فارس را بکار برده برای اولین بار در نسخه جدیددر آبان سال ۱۳۸۳ نام جدیدی را در کنار نام بینالمللی خلیج فارس قرار داد. خشم و اعتراض عمومی در میان فعالان اجتماعی و فرهنگی داخل و خارج نسبت به این تحریف غیر علمی صورت گرفت و پس از ارسال هزاران ایمیل و نامه اعتراضی و یک طومار اینترنتی (پتیشن) با بیشتر از ۱۲۰ هزار امضاء به مؤسسه مذکور، مدیر مؤسسه مشهور آمریکایی ضمن عذرخواهی از ملت ایران، قول داد اشتباه خود را جبران کند.
این پیروزی نشان داد که با اتحادمیتوان کارهای بزرگ کردو از تخریب و جعل هویت یک ملت بزرگ جلوگیری کرد. رسانههای گروهی عربی بطور بیسابقهای خبر را بدون تفسیر اما بعضی با تمسخر و بعضی با نوعی تکریم نسبت به کار منعکس کردند قدس العربی به قلم عبدالباری عطوان مفسر مشهور جهان عرب نوشت:
• «عربها برای مشروعترین حقانیتهای خود قادر نسیتند چنین موج همبستگی ایجاد کنند که ایرانیها برای یک نام انجام دادند».
• علی لاریجانی در همان زمان در مصاحبهای مطبوعاتی اعلام کرد از ملت ایران انتظار میرود همان همبستگی را که در مورد تحریف نام خلیج فارس نشان دادند در خصوص حق مسلم هستهای نیز بروز دهند.
• تلویزیون الجزیره و العربیه و سایر رسانههای عربی و بعضاً غربی نیز مصاحبهها و تفسیرهایی در خصوص خشم عمومی جامعه ایران و عذر خواهی نشنال جغرافی ارایه کردند.
پس از این تحولات یکی از اقدامات دولت وقت، برای پاسداری از میراث فرهنگی و معنوی خلیج فارس موافقت با اضافه شدن روز ملی خلیج فارس به تقویم رسمی کشور بود.
به طور کلی تعیین خط مسیر دقیق سفر امام رضا به واسطه گزارش های متعدد و گاه متناقض منابع دشوار است. به همین سیاق تعیین مسیر حرکت امام رضا از یزد تا خراسان نیز با دشواری همراه است.
تنها نقطه روشن که در این مسیر از منابع اولیه به دست می آید اشاره ای است که شیخ صدوق و سایر منابع معتبر به مسیر راه کویر و ورود آن حضرت به نیشابور کرده اند.
امام در خراسان
از ورود امام رضا به نیشابور گزارشهای متعدد و مستندی وجود دارد. به ویژه حدیث سلسلة الذهب که امام در این شهر ایراد فرموده اند به قوت گزارشهای ورود امام به نیشابور افزوده است.
مهمترین و معتبرترین گزارشی که از توقف آن حضرت در نیشابور ضبط شده روایت عبدالسلام بن صالح ابوصلت هروی است که حدیث مشهور و معروف سلسلة الذهب را از امام رضا در نیشابور نقل می کند.
چشمه کهلان که امام در آن غسل کرده و در کنار حوض آن به نماز ایستاده اند و همچنین قدمگاه نیشابور در 24 کیلومتری آن شهر، یادگارهای مستند و مستدل حضور امام رضا در این شهر است.
امام رضا پس از نیشابور به طوس، ده سرخ و کوه سنگی سفر کرده اند داستان های مشهور بین مردم این ناحیه خود گویای حضور امام در این منطقه است.
در ده سرخ امام به منظور دستیابی به آب جهت وضو زمین را به دست خویش اندکی حفر کرده، چشمه ای می جوشد که تا کنون موجود است.
در کوه سنگی، امام برکت سنگهای این ناحیه را که از آن دیگ ها و ظروف سنگی می تراشیدند طلب می کنند که تا امروز نیز همچنان این شغل در این ناحیه برجاست.
مرو، سمرقند، بخارا و خوارزم بخشهای شمالی خراسان بودند.
در شماره سی و هفتم از مجموعه کتاب های مترو ، از کشکول شیخ بهایی، طنز و شوخ طبعیهای موجود در كشكول شیخ بهایی توسط مهدی تمیزی استخراج شده كه چند حکایت از این مجموعه را در اینجا ذكر مینماییم:
*مردی زمینش را به مبلغی فروخت و در برابر آن اسبی خرید . حکیمی به او رسید و گفت: “دانستی که چه معاملهایی کردی؟ چیزی را که به آن سرگین میدادی و در برابرش جو میگرفتی، با چیزی عوض کردی که باید به آن جو بدهی و در برابرش سرگین بگیری! “
* یکی از یکی دیگر درخواست کرد، تا مبلغی را با مهلت یک ماهه به او قرض دهد . آن یکی گفت: “اکنون مبلغی را که میخواهی ندارم . اما میتوانم به جای یک ماه به تو یک سال مهلت بدهم! “
*پارسایی مقداری گندم برای پیرمرد آسیابانی برد و به او گفت: “هر چه سریعتر گندمهای مرا آرد کن، اگر نه نفرین میکنم تا الاغ تو به صورت سنگی درآید.” آسیابان پیر ، نگاهی به او کرد و گفت: “اگر راست میگویی، الاغ را رها کن و دعا کن تا گندمهایت به صورت آرد درآید!”
*مردی به صاحبخانهی خود گفت: “زحمت بکشید و ستون این سقف را تعمیر کنید که به شدت صدای شکستگی میکند.” صاحبخانه گفت: “نگران نباش، ستون در حال ذکر گفتن است!” مرد گفت: “البته که نگران نیستم ، فقط میترسم نازک دلی در او ایجاد شود و سجده کند! “
منبع:
مجموعه کتابهای مترو ، ش 37 ، مهدی تمیزی .
او را به اسم صدا نزن جلوتر از او راه نرو
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِي مَنْصُورٍعَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى (ع ) قَالَ سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّه ص مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ قَالَ لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ وَ لَا يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَا يَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا يَسْتَسِبُّ لَهُ (الكافي ج : 2 ص :159)
امام موسی کاظم میفرمایند : از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) پرسیده شد :حق پدر بر فرزندش چیست ؟ فرمودند : اینکه اورا به اسم صدا نزند ، جلوتر از او راه نرود ، قبل از آنکه بنشیند ننشیند و سبب لعن و نفرین دیگران بر پدرش نشود .
1-امام جواد علیه السلام، امید امیدار، قم، انتشارات شفق، 1355، جیبى، 32 ص (ویژه نوجوانان) (از سرى سیرى در تاریخ)
2-امام جواد علیه السلام، گروه نویسندگان مؤسسة البلاغ، ترجمه محمود شریفى، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1368، جیبى، 168ص (از سرى كتابهاى سرچشمههاى نور ـ 11)
3-امام محمدتقى، سیدكاظم ارفع، تهران، مؤسسه انتشاراتى فیض كاشانى، 1370، رقعى، 49 ص.
4-پیشواى نهم، حضرت امام محمدتقى علیه السلام، گروه نویسندگان، چاپ مكرر، قم، مؤسسه در راه حق، 1371، رقعى، 56 ص (این كتاب به عربى و اردو ترجمه شده است)
5-تحلیلى از زندگانى و دوران امام محمدتقى، فضل الله صلواتى، اصفهان، انتشارات خرد، 1364، رقعى، 610ص (این كتاب یكى از بهترین كتابهایى است كه در باره آن حضرت نوشته شده است.)
6-تحلیلى از زندگانى و زمان امام جواد، گروه نویسندگان، زیر نظر قوام الدین وشنوى قمى (1325 ـ 1418ق)، قم، مؤسسه احیاء و نشر میراث اسلامى، 1359، جیبى، 138ص.
7-جدى فروزان (در ذكر حالات حضرت امام محمد تقى و احفاد آن جناب)، عباس فیض قمى (م1394ق)، قم، دفترچاپخانه قم، 1364ق، رقعى، 320ص.
8-حضرت امام جواد علیه السلام، گروه كودكان و نوجوانان بنیاد بعثت، بازنویسى: مهدى رحیمى، چاپ دوم، تهران، بنیاد بعثت، 1374، رقعى، 68ص.
9-حضرت امام محمدتقى علیه السلام، عبدالامیر فولاد زاده، تهران، انتشارات اعلمى، 1359، وزیرى، 35ص (مصّور، ویژه نوجوانان)
10-حضرت امام محمدتقى علیه السلام، فضل الله كمپانى (م1414ق)، تهران، انتشارات مفید، 1362.
11- حضرت امام محمدتقى علیه السلام، میر ابوالفتح دعوتى، قم، انتشارات شفق، بى تا، وزیرى، 32ص (مصّور، ویژه نوجوانان) (این كتاب به عربى ترجمه شده است.)
12-زندگانى امام جواد علیه السلام، احمد صادقى اردستانى، قم، انتشارات نقش، 1376ش، رقعى، 250ص.
13- زندگانى امام جواد علیه السلام، سیف الله یعقوبى قمشهاى، تهران، مسجد الغدیر، 1364، رقعى، 124ص.
14-زندگانى امام محمدتقى علیه السلام، حسین عمادزاده (1325 ـ 1410ق)، تهران، شركت سهامى طبع كتاب، 1341ش1382/ق، وزیرى، 334ص .
15-زندگانى امام محمدتقى نهمین پیشواى معصوم، عبدالرحیم عقیقى بخشایشى، قم، انتشارات نسل جوان، 1357ش 1399/ق، جیبى، 119ص .
16-زندگانى امام نهم، حضرت امام جواد علیه السلام، نوشته هیئت تحریه مؤسسه در راه حق، سادهنویسى، دفتر تحقیق و تألیف كتب درسى، چاپ سوم، تهران، سازمان نهضت سواد آموزى، 1375، رقعى، 24ص.
17-زندگانى حضرت امام جواد علیه السلام، مرتضى مدرسى چهاردهى (1330ـ 1407ق)، چاپ پنجم، تهران، انتشارات موسوى، 1361، رقعى، 252ص.
18-زندگانى حضرت امام محمد تقى علیه السلام، حسین حماسیان (صابر كرمانى)، تهران، انتشارات اقبال، 1342، رقعى، 48 ص (مصوّر، ویژه نوجوانان.)
19-زندگانى سیاسى امام جواد علیه السلام، سید جعفر مرتضى عاملى، ترجمه سید محمد حسینى، چاپ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1367، رقعى، 144ص .
20-زندگى امام جواد علیه السلام، سید محمد حسینى شاهرودى، تهران، انتشارات فیض كاشانى، 1375، وزیرى، 224 ص .
21-زندگى و سیماى امام محمد تقى علیه السلام، سید محمدتقى مدرسى، ترجمه محمد صادق شریعت، تهران، مؤسسه انصارالحسین ، 1370.
22-ستارگان درخشان (ج11) زندگانى حضرت امام محمدتقى علیه السلام، محمدجواد نجفى، چاپ پنجم، تهران، كتابفروشى اسلامیه، 1362، جیبى، 200ص.
23-سرور الفؤاد (زندگانى حضرت امام جواد)، ابوالقاسم سحاب (304 ـ 1376ق)، تهران، كتابفروشى اسلامیه، 1374ق، رقعى، 257ص .
آیة الله سید عبدالکریم کشمیری رضوی(ره) در سال 1343 ه .ق در نجف اشرف چشم به جهان گشود. از همان کودکی آثار استعداد و بزرگی و جذبه در وی مشاهده می شد. در هفت سالگی، سخنی از استاد اخلاق آیة الله شیخ مرتضی طالقانی وی را متحول ساخت. سپس به دستور پدر بزرگوارش به علوم دینی مشغول شد .
ایشان در کنار تعلیم و تعلم، به دنبال بزرگان اخلاق و عرفان بود. در جوانی دارای ذوق خوشنویسی و نقاشی بود. ذوق شعر هم داشت و گاه شعر می سرود.
استاد در سال 1359 به ایران آمد و در قم ساکن شد. آن بزرگوار 19 سال پس از هجرت به قم به دیدار الهی شتافت و در جوار ملکوتی حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) به خاک سپرده شد. ایشان در زمینه توسلات مواردی را فرمودهاند كه در ذیل توصیه ایشان در باب توسل به امام جواد علیه السلام را میآوریم.
توسل به حضرت جوادالائمه (علیهالسلام)
بسیار دیده و شنیده شد که افراد برای امور مادی، مانند خرید خانه و ماشین و رزق و ازدواج، از وی راهنمایی میخواستند. آن بزرگوار میفرمود: «سوره یس بخوانید و ثواب آن را به امام جواد (علیهالسلام) تقدیم کنید، حاجت شما را خواهند داد. گاه امر می کرد صلوات برای حضرتش هدیه کنند و آن را در توسل به این امام کریم مجرب می دانست»
للَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
بسم الله الرحمن الرحیم
بچه تر که بودم، شیطنت هایم بیشتر از امروز بود. یک روز شیشه این همسایه را می شکستم و فردا، سر پسر همسایه دیگر را. یک روز صبح، عمویم که از کارهایم عاصی شده بود؛ صدایم زد و پیشنهاد داد با پولی که می دهد، کاری اقتصادی دست و پا کنم. پیشنهاد خودش فروختن بیسکوئیت به بچه های محل بود. من هم از خدا خواسته، پولها را از عمو گرفتم و از عمده فروشی، ده بیست تایی بیسکوئیت خریدم. یک جعبه چوبی میوه هم سرو ته شد و سر کوچه خودمان که از قضا گلوگاه محل نیز محسوب می شد، اولین دکان بیسکوئیت فروشی من پا گرفت.
اولین روز، کسب و کار تعریفی نداشت و بیشتر وقت من به بطالت گذشت. بچه ده ساله ای را در نظر بگیرید که از صبح تا ظهر جلوی ده بیسکوئیت بنشیند و گرسنه شود. طبیعی است که شیطان در جلدش برود و به بیسکوئیت ها دست درازی کند.
ظهر که شد، پدر از سر کار آمد و با دیدن من، که نان آور خانه شده بودم، خندید. نزدیک آمد و پرسید که چه می کنم و از صبح، چقدر کاسب بوده ام. من هم گفتم بیسکوئیت را خریده ام سه تومن و می فروشم پنج تومن. دروغ می گفتم. خریده بودم پانزده ریال و می فروختم دو تومن. پدر با شنیدن این حرف گفت: خوب یکی هم به ما بده. من هم زرنگی کردم و بیسکوئیتی که ازصبح به آن نوک زده بودم را به دستش دادم. پدر بیسکوئیت را زیر و رو کرد. ظاهراً می خواست چیزی بگوید، اما نگفت. دست دیگرش را در جیب فرو برد و یک ده تومنی بیرون آورد و به من داد. من ایستادم و جیبهایم را گشتم و دست آخر گفتم: پنج تومنی ندارم که بقیه پول را پس بدهم. پدر هم گفت: اشکال ندارد؛ بعداً با هم حساب می کنیم. و این بعداً هرگز نرسید. تا عصر، پشت دکانم بودم و پس از آن به خانه رفتم و بیسکوئیتی که به پدر فروخته بودم را از سر طاقچه برداشتم و خوردم.
امروز که من پدر شده ام و پسری دارم که شیطنت می کند؛ فهمیده ام که آن روزها، پدر قیمت بیسکوئیت را می دانست؛ می دانست که بیسکوئیت را دو تومن می فروشم؛ می دانست که پنج تومنی دارم که پولش را پس بدهم؛ می دانست که بیسکوئیت نوک زده را به او انداخته ام؛ و می دانست که بیسکوئیت را خودم خواهم خورد. و من امروز فهمیده ام که پولی که عمو به من داد را پدر داده بود؛ فهمیده ام که این بازی برای این بود که من دست از «خبط و خطا» بردارم و آدم شوم؛ فهمیده ام که پدر به دنبال «راه انداختن» من بود.
امام موسی کاظم علیه السلام می فرمایند: «رجب نام نهری است در بهشت که از شیر سفید تر و از عسل شیرین تر است؛ اگر کسی یک روز از این ماه را روزه بدارد؛ خداوند از آن نهر به او خواهد نوشانید.»
گاهی می پرسند: این چه موازنه و معامله ای است که اگر کسی تنها یک روزه بگیرد؛ خداوند او را به بهشت می برد و از نهر رجب به او می نوشاند؟ سوای همه پاسخ های متینی که به این پرسش داده شده؛ به گمانم هدف خداوند این است که ما دست از «خبط و خطا» برداریم و در این ماه رجب «راه بیافتیم»؛ و الاّ خداوند قیمت یک روز روزه گرفتن را می داند. با این وصف، نامردمی است که به جای کلاه گذاشتن بر سر خدا!! به دنبال خبط و خطا برویم و شیشه همسایه را بشکنیم.
آيت الله مجتبي تهراني:
خودتان را براي مهماني خدا آماده كنيد
در يك روايتي ازپيغمبر اكرم دارد كه فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَصَبَ فِي السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مَلَكاً»؛ خداوند در آسمان هفتم فرشتهاي را نصب فرموده است «يُقَالُ لَهُ الدَّاعِي»؛ اسمش داعي است. داعي يعني جارچي. «فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ يُنَادِي ذَلِكَ الْمَلَكُ كُلَّ لَيْلَةٍ مِنْهُ إِلَى الصَّبَاحِ»؛ وقتي ماه رجب وارد ميشود فرشتهاي كه در آسمان هفتم است هر شب از ماه رجب تا به صبح ندا ميدهد: «طُوبَى لِلذَّاكِرِينَ طُوبَى لِلطَّائِعِينَ»؛ اين حرف او است، «و َيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى»؛ اين ملك ميگويد: اي مردم! ميدانيد امشب خدا دارد چه ميگويد؟
«أَنَا جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي»؛ من همنشين كسي هستم كه با من بنشيند.
«وَ مُطِيعُ مَنْ أَطَاعَنِي»؛ چه تعبير عجيبي! من اطاعت ميكنم از كسي كه از من اطاعت كند. هر چه بخواهي به تو ميدهم.
«وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِي»؛ هر كه از من طلب غفران كند، او را ميآمرزم.
«الشَّهْرُ شَهْرِي»؛ ماه ماه من است. ماه رجب ماه خدا است.
«وَ الْعَبْدُ عَبْدِي»؛ بنده هم بنده من است، هيچ كسي را طرد نميكند.
«وَالْعَبْدُ عَبْدِي وَالرَّحْمَةُ رَحْمَتِي»؛ رحمت، رحمت من است.
«فَمَنْ دَعَانِي فِي هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ»؛ هر كه در اين ماه من را بخواند، من جوابش را ميدهم.
«وَمَنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ»؛ هر كه در اين ماه از من درخواستي كند به آن عطا ميكنم.
«وَ مَنِ اسْتَهْدَانِي هَدَيْتُه»؛ هر كه از من طلب هدايت كند، هدايتش ميكنم.
«وَجَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَيْنِي وَ بَيْنَ عِبَادِي» من اين ماه را ريسماني قرار دادم بين خودم و بنده خودم.
«فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَيَّ»؛ چه تعبير بالايي است! اگر كسي در ماه رجب اعتصام به اين ماه پيدا كند، يعني به اين حَبل و به اين ريسمان اعتصام پيدا كند، اين به من ميرسد؛
يعني بهترين موقعيتها براي ما فراهم آمده است. ميخواستم بگويم اين ماه را قدر بدانيد، اين ماه مقدّمه است براي ماه مبارك رمضان. همه چيز در آن هست و مهمتر از همه اينكه خدا اين ماه را وسيلهاي قرارداده است كه ما بتوانيم خودمان را به خدا برسانيم، خودمان را تطهير كنيم. همه چيز در اين روايت بود.
لذا ميخواستم به خودم و دوستان سفارش كنم كه از اين ماه غفلت نكنيم! اين دعاهايي را كه در ماه رجب وارد شده است بخوانيم! اينها خيلي مؤثّر است. به خصوص از نظر اعمال و رفتارمان يك كاري كنيم كه خودمان را مهذّب كنيم، تطهير كنيم، آماده كنيم براي ماه مبارك رمضان كه «دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ»،است. بياييد در اين ماه، خودمان را براي مهماني خدا آماده كنيم. انشاءالله موفق باشيم!
اگر حیات و جهان بینی عارفانه علی(ع) نبود…
اگر انقلاب خونین حسین (ع) نبود…
اگر عمق دعاها و مناجات های سجاد(ع) نبود…
اگر شاگرپروری باقر(ع) و کرسی درس و بحث صادق(ع) نبود…
اگر مناظرات عقلانی و آزاد اندیشی رضا(ع) نبود…
اگر ذخیره الهی و عنایات پنهان (بقیه الله) نبود…
اگر سازمان مخفیانه و مبارزات سیاسی تشیع نبود…
اگر محرم و فاطمیه نبود…
امروز تمام اسلام
جیش العدل بود و طالبان و داعش و …
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سرالمستودع فیها
استاد:یزدانی
ای تیر،خطاکن!هدفت قلب رباب است
یا حنجره سوخته ی تشنه آب است؟
کوتاه بیا تیر سه شعبه کمی آرام
هوهو نکن این شاپرک تب زده خواب است
او آب طلب کرده فقط،چیز زیادی است؟
گیرم که ندادند ولی این چه جواب است؟
رنگش که پریده،دو لبش مثل دو چوب است
نه تیر تو نه،چاره ی کارش فقط آب است!
این طفل گناهی که نکرده کمی انصاف
اینجاست،ببینید که حالش چه خراب است
این مرثیه را ختم کنید ای جماعت!
یک جرعه نه!یه قطره دهیدش که ثواب است.
ای تیر،خطاکن!هدفت قلب رباب است
یا حنجره سوخته ی تشنه آب است؟
کوتاه بیا تیر سه شعبه کمی آرام
هوهو نکن این شاپرک تب زده خواب است
او آب طلب کرده فقط،چیز زیادی است؟
گیرم که ندادند ولی این چه جواب است؟
رنگش که پریده،دو لبش مثل دو چوب است
نه تیر تو نه،چاره ی کارش فقط آب است!
این طفل گناهی که نکرده کمی انصاف
اینجاست،ببینید که حالش چه خراب است
این مرثیه را ختم کنید ای جماعت!
یک جرعه نه!یه قطره دهیدش که ثواب است.
طلبه:چشک
حسيني بشويد،نه هيئتي،
زيرا اگر گرم هيئت بشويد،حسين(ع)را آنگونه كه خود دوست داريد و باب ميل تان است ميسازيد و هر كس با ميل شما مخالف باشد ميگوييد با حسين(ع) مخالف است…
ولي اگر حسيني باشيد،هيئت و رفتارتان را بر مبناي حسين(ع) ميسازيد…
هيئتي شدن كاري ندارد كافيست ريش بگذاريد و با پيراهن مشكي از اين هيئت به آن هيئت برويد…
حسيني شدن است كه مشكل است…
برای روشنگری حقانیت لازم نیست که جهانی را که خالی از معرفتند با خبر کنی، همین که دستانت در دست عارف به حق باش وهمین که در زیر عبای یمانی ات، شما وپسرانت وهمه شجاعت زنان دو عالم وتمامی جانت جمع شوند کافی است. شما فرمودید: "پروردگارا هر پیامبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترین خلق به او بوده اند خداوندا اینان اهل بیت من هستند پس از ایشان شک وگناه را پاک کن آن هم مخصوص ترین پاک کردن” اینجا بود که امین فرشتگان در حقت آیه تطهیر آورد و شما تمام پسرانت وتمام زنانت و همه جان اسلام را همراه بردی تا همیشه تاریخ بماند .آنان که حسن و حسین (علیهما السلام )را آزردند فرزندان شما را آزردند آنان که فاطمه(سلام الله علیها ) را آزردند و حق او را غصب کردند سرور زنان دو عالم را آزردند و آنان که علی (علیه السلام ) از مقامش کنار زدند جان اسلام را قطع کردند چه می شود ؟؟؟که مسیحیان نجران همه ی حقیقت را می بینند و عذاب را در صورت نفرین شما پنج نفر حتمی می پندارند اما همراهان شما در راه سفر به مدینه ،که معجزه آشکار تنیدن تار را بر دهانه ی غار دیدند حق و حقیقت شما را انکار میکنند چه میشود؟؟؟ مسیحیان به پرداخت جزیه وفدیه وترک خانه هایشان راضی شدند اما اینان مقام امامت را کنار زدند و خود را خلیفه خدا روی زمین خواندند چه جنایت بزرگی به انسان های طول تاریخ روا داشتند این روز آیه(( انما ولیَکم الله … ))در شأ ن شما نازل شد وهمه دانستند آنکه در حال رکوع به سا یل بخشید چه کسی بود اما باز کتمان کردند مرگ بر نیرنگ وفریبشان مرگ بر تمامی پیروان گمراهشان که هنوز هم در تاریخ برای خود ننگ جا ی میگزارند.
به قلم:طلاب عمادی و کریمیان
برخی علل پذیرش قطعنامه 598، برگرفته از کتاب “خط امام”
در بررسی موضع جمهوری اسلامی ایران، به این نتیجه می رسیم که دو نوع رویارویی با قطعنامه کاملا تمیز داده می شود.گروهی از افراد اعتقاد داشتند که قطعنامه را باید صریحا و کلا رد کرد: همان رویه ای که درباره دیگر قطعنامه های شورای امنیت اتخاذ کرده بودند؛ ولی گروه دیگر به سیاست نه رد و نه قبول اعتقاد داشتند.موضع گیری نه رد و نه قبول، نزدیک به یک سال ادامه داشت و تهران تا مدتی توانست بر فشارهای بین المللی برای پذیرش قطعنامه فائق اید.
اما برخی مسائل باعث شد که ایران،از جنبه مصلحت نظامی و جلوگیری از تبلیغات جهانی که ایران را جنگ طلب معرفی می کرد،قطعنامه598 رابپذیرد؛مسائلی از قبیل:
ا.افزایش تحمل ناپذیر این فشارها و تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم علیه ایران؛
2.توافق بی سابقه اعضای دائمی شورای امنیت برای خاتمه جنگ که حتی به آمادگی شورا برای تصویب قطعنامه ای به منظور تحریم کامل تسلیحاتی ایران نیز رسیده بود؛
3.حضور گسترده آمریکا و غرب در خلیج فارس؛
4.چنگ و دندان نشان دادن های غربی ها به تهران؛
5.وضعیت بحرانی بازار نفت و به تبع آن وضع اقتصادی کشور؛
6.حمله نیروهای نظامی آمریکا به سکوهای نفتی ایران و ورود آمریکا به صحنه درگیری در خلیج فارس ایران؛
7.حمله به نیروی دریایی ایران و غرق شدن چندین کشتی جنگی توسط نیروهای آمریکایی؛
8.حمله ناو جنگی آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران؛
9.کشتار حجاج ایرانی در حج سال 1366؛
10.تغییر موضع و موقعیت برتر نظامی در صحنه جنگ زمینی.
به خصوص، روحیه صلح دوستانه دبیر کل سازمان ملل متحد و سعی ایشان در جلب نظر تهران و نیز اعمال نظرهای ایران در طرح اجرایی خود،که برای اجرای قعطنامه 598 که حتی قبل از پذیرش این قطعنامه، ایران ان ها را تصویب کرده بود،در پذیرش قطعنامه مؤثر بوده است.
ما هرچه داریم،از برکت، ان فرمان"اقرأ"ی است که سروش غیبی در گوش محمد-صلی الله علیه و آله و السلم- خواند تا ظلمت جاهلیت را بزداید و فطرت ها را برانگیزد و بشریت را به کمال برساند.
دامنۀ بعثت ان مبعوث خاتم تا همیشه تاریخ گسترده است و پرچم نامش بر بام بلند گیتی در اهتزاز ابدی است.
“مبعث”، فصل بهاری در پهنۀ قرن ها بود که خداوند، محمد-صلی الله علیه و آله و السلم- را همچون گلی زیبا، بر دامن رسالت نهاد و سرزمین بطحا با فروغ چهرۀ این خورشید، تابان شد.
مبارک باد این بهاری ترین فصل تاریخ
منبع:قطعات،جوادمحدثی
روزی هارون (شاید به منظور آزمایش و کسب آگاهی از آرمان پیشوای هفتم) به آن حضرت اعلام کرد که حاضر است “فدک” را به او برگرداند.
امام فرمود:در صورتی حاضرم فدک را تحویل بگیرم که آن را با تمام حدود و مرزهایش پس بدهی!
هارون پرسید:حدود و مرزهای آن کدام است؟
امام فرمود:اگر حدود آن را بگویم هرگز پس نخواهی داد.
هارون اصرار کرد و سوگند یاد نمود که این کار را انجام خواهد داد.امام حدود آن را چنین تعیین فرمود:
حد اولش ، عدن؛
حد دومش ، سمرقند؛
حد سومش ، آفریقا؛
و حد چهارم ان نیز مناطق ارمنه و بحر خزر است.
هارون که با شنیدن هریک از این حدود تغییر رنگ می داد و بشدت ناراحت می شد، با شنیدن حدود چهارگانه، نتوانست خود را کنترل کند و با خشم و ناراحتی گفت:با این ترتیب چیزی برای ما باقی نمی ماند!
امام فرمود:می دانستم که نخواهی پذیرفت و به همین دلیل از گفتن ان امتناع داشتم!
امام با این پاسخ می خواست به هارون بگوید:فدک رمزی از مجموع قلمرو حکومت اسلامی است، و اصحاب سقیفه که فدک را از دختر و داماد پیامبر-علیهما السلام- گرفتند، این کار آنان در حقیقت جلوه ای از مصادره حق حاکمیت اهل بیت عصمت و طهارت –سلام الله علیهم اجمعین- بود، بنابراین اگر قرار باشد حق ما را به ما برگردانی، باید همه قلمرو حکومت اسلامی را در اختیار ما بگذاری.این گفتگو هدف های بزرگ امام را بخوبی نشان می دهد.
منبع:سیره پیشوایان،مهدی پیشوائی