« حفظ قرآن | حفظ قرآن » |
درد ها می چکد از حال و هوای سفرش
گرد غم ریخته بر چادر مشکی سرش
تک و تنها و دو تا چشم کبود و چندتا…
طفل بی کس شده افتاده فقط دور و برش
روزها از گذر کوچه آتش ، رفته
اثر سوختگی مانده سر بال و پرش
با چنین موی پریشان و بدون معجر
طرف علقمه ،ای کاش نیفتد گذرش
همه ی بغض چهل روزه ی اوخالی شد
همه ی کرب و بلا گریه شد از چشم ترش
سلام علیکم
عالم همه قطره و دریاست حسین
خوبان همه بنده و مولاست حسین
ترسم كه شفاعت كند از قاتل خویش
از بس كه کرم دارد و آقاست حسین
دوست خوبم لطفا از وبلاگ بنده هم دیدن فرمایید و نظرات ارزشی خود را بیان کنید در هر چه بهتر شدن وبلاگ
منتظر حضور پر مهرتان هستم
در پناه حق
یا حسین نشدم نوکر خوبی ، به درت حق داری
اربعین ،داغ حرم را به دلم بگذاری…
سلام علیکم:
منتظر حضور شما در وبم هستم.
فرم در حال بارگذاری ...