موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392نظر دهید »

بوگیرهای با شكل حرف انگلیسی x از نماد برخی فرقه‌های شیطان پرستی است.


بوگیرهایی كه به شكل حرف انگلیسی x به عنوان آویز در برخی از خودروها مورد استفاده قرار می‌گیرد، از نمادهای «كابالیست‌ها» یا «مكتب حروفیون» در غرب است، همچنین برای این حرف در زبان لاتین اثر جادویی بوده و از آن به عنوان نماد اسرار استفاده می‌شده است.



                                                      گردآوری شده توسط:رخساره اسدی،پایه دوم


موضوعات: بدون موضوع
   جمعه 28 مهر 13913 نظر »

 


1- به محض گرسنگی وتشنگی غذا نخورد وآب نیاشامد.


2- با هر آزاری ،خشم نگیرد.


3- با هر خشمی،جنگ و نزاع و بی خردی نکند.


4- از ناشنوده و نادیده خود را دور سازد.


5- به هر نیّتی از گفتن سخن حق باز نماند.


6- به هر عجبی نخندد.


7- از هر دردی ننالد.


8- از هر مصیبتی و محنتی جزع و فزع نکند.


9- به هر نعمتی ننازد.


10- به ستایش کسی ، مغرور و فریفته نشود.


11- غذای هر کس را نخورد.


12- درباره هر کاری سخن نگوید.


13- با هیچ کس مزاح بی مورد نکند.


14- به هر چه پسند حق باشد ، تن در دهد.


15- از کردار و گفتار ناپسند دوری گزیند.


16- کم خوری و قناعت پیشگی و سخت کوشی را پیشه خود سازد.


17- اشتغال دل به شهوات و لذّتها و خوشی های دنیا نداشته باشد.

 


موضوعات: بدون موضوع
   جمعه 28 مهر 13912 نظر »

 قسمت دوم

….در آن زمان من هفده سالم بود و احتمال رد شدنم خیلی زیاد بود،به همین جهت چفیه ام را روی سرم بستم و روی انگشت هایم ایستادم تا شاید کمی قدم بلندتر به نظر برسد که اتفاقاً این حربه گرفت و نگاه تیزبین فرمانده متوجه من نشد . و در مجموع حدود بیست یا شاید سی نفر از بچه ها از اعزام به اهواز محروم شدند .از روی ناچاری شروع کردند به التماس به فرمانده و وقتی که دیدند عجز و لابه فایده ای ندارد، به گریه و زاری متوسل شدند تا شاید دلش به رحم بیاید؛ اما فایده ای نداشت شوق  رفتن به جبهه آنها را این گونه به گریه انداخته بود. از پهنای بعضی از آن صورت های كوچک اشک می بارید و هق هق کنان از فرمانده می خواستند آنها را هم ببرد؛ اما هیچ تزلزلی در دستورش وجود نداشت .

 همه ی آنها را سوار یک لنکروز کردند و برای برگرداندن به شهرهایشان از پادگان خارج کردند. در میان این بیست ،سی نفر  یکی از بچه ها ی شهربابک بود که خیلی سر سختی از خودش نشان می داد و به فرمانده گفت که من به شهرم بر نمی گردم و برای این که فرمانده را در تنگنا قرا ر دهد، گفت:"یا اهواز یا همین پادگان “

 فرمانده هم از خدا خواست. چون هیچ کس حاضر به ماندن در پادگان نبود، او را به عنوان نگهبان پادگان در همان کرمان نگه داشت. البته چند وقت بعد در یکی از عملیات ها این همشهری دلاوربه شهادت رسید .

 پس از این مرحله ما را برا ی اعزام به اهواز به ایستگاه راه آهن کرمان منتقل کردند، تا از آنجا به اهواز برویم. وقتی که قطار حرکت کرد با کمال تعجب دیدیم که همان بیست ،سی نفری که از ما جدا شده بودند کم کم سر وکله شان در قطار پیدا شد!

 ماجرا از این قرا ر بود که پس از این که آنها را ازپادگان خارج کرده اند، وقتی فهمیده اند ما قرار است با قطار به اهواز برویم ،قبل از ما خودشان را به ایستگاه رسانده اند و به لطایف الحیل خودشان را در دستشویی ها یا زیر صندلی ها پنهان کردند و وقتی قطار حرکت کرد  خودشان را نشان دادند. چون اگر کسی سوار قطار می شد و خودش را به اهواز می رساند درآنجا دیگر کسی کاری به کارش نداشت. در اهواز هم اسمش وارد لیست نیرو های جدید می شد .البته شاید این سوال برایتان پیش بیاید ماجرا ی این بچه ها چه ربطی به داستان اسارت ما دارد که باید بگویم در باره ی سرنوشت تعدادی از همین بچه ها در دوران اسارت در ادامه سخن خواهم گفت… 

 


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 20 مهر 13911 نظر »

 جلسه سوم

عدم موفقيت در جلب توجه

 يكي ديگر از عوامل ايجاد اضطراب عدم موفقيت در جلب توجه مي باشد.كسي كه مي داند خداوند ناظر بر همه ي اعمال انسان هاست و بار ها  آيه كريمه را تلاوت كرده استاَلَم يَعلَم بِاَنَّ اللهَ يَري (آيا ندانسته كه خداوند مي بيند؟) آيه 14سوره مباركه علق. براي چنين كسي توجه يا عدم توجه  ديگران  اهميتي ندارد. تحسين كردن يا سرزنش و نكوهش ديگران برايش يكسان است.

 در خاطرات امام خميني(ره)آمده است كه روزي آماده مي شدند براي رفتن به جماران. صداي مردم مي آمد كه شعار مي دادند: درود بر خميني . امام فرمودند: اگر اين مردم به جاي درود بر خميني ، مرگ بر خميني هم مي گفتند، براي من فرقي نمي كرد. همچنين امام حسين (عليه السلام) در روز عاشورا وقتي كه مصيبت هاي وارده بر ايشان زياد شده بود، فرمودند: خدايا! اين  كه مي دانم تو مي بيني، مشكلات را برايم آسان مي كند.

 .در آيه 61 سوره مباركه يونس نيز خداوند متعال مي فرمايد: “وَ ما تَكونُ في شَأنٍ وَ ما تَتلوا مِنهُ مِن قُرآنٍ وَلا تَعملونَ مِن عَمَلٍ اِلّا كُنّا عَلَيكُم شُهوداً” (در هيچ حالت و كار مهمي نمي باشي و هيچ آيه اي از قرآن را تلاوت نمي كني و هيچ عملي را انجام نمي دهيد مگر اين كه ما شاهد و ناظر بر شما هستيم.)

 در آيه162سوره مباركه انعام مي خوانيم:”قُل اِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحيايَ وَ مَماتِي لِلّهِ رَبِّ العالَمين“(بگو نماز من و تمام عبادات من وحتي مرگ و زندگي من،همه براي پروردگار جهانيان است.) كسي كه همه كارهاي خود رابراي خدا مي داند، توجه يا عدم توجه ديگران ، خللي در كارهاي وي ايجاد نمي كند.

 به قلم : فاطمه طهماسبي


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 20 مهر 13912 نظر »

پسر بچه ای برگه ی کاغذی به مادرش داد.مادر که در حال آشپزی بود،دست هایش را با حوحله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند.

صورت حساب!!!

جمع کردن اتاقم:5 هزار تومان

مراقبت از برادر کوچکم:3 هزار تومان

نمره ی خوب ریاضی ام:3 هزار تومان

بیرون بردن زباله:1 هزار تومان

جمع بدهی شما به من:12 هزار تومان

مادر نگاهی به چشمان منتظر پسر کرد، چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت.

و پشت برگه صورت حساب نوشت:

بابت نه ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ، بابت تمام شب هایی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ، بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم، تا تو بزرگ شوی هیچ، بابت غذا،نظافت تو،اسباب بازی هایت هیچ، و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است.

وقتی پسر آن چه را مادر نوشته بود خواند. چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد گفت:مامان دوستت دارم.

آن گاه پسر قلم را برداشت و زیر صورت حساب نوشت:

طلب ما هم:هیچ


                                                        گردآوری شده توسط: زهره امینی،پایه سوم

 

 


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 17 مهر 13911 نظر »

1 ... 64 65 66 67 68 69 ...70 ... 72 ...74 75

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جمعی از طلاب خواهر شهرستان شهربابکیم که به امید خدا در پی انجام وظیفه ایم. یا حق
جستجو
وصیت شهدا
حدیث موضوعی
دانشنامه عاشورا
زیارت عاشورا
من کالای ایرانی میخرم