« آثار دعای فرجمحرم »

آنچه در ذيل مي آيد متن و صوت پاسخ دقيق حاج آقاي پناهيان به يكي از همين نوع سئوالات است كه مطالعه آن توصيه مي شود:

«اگر مقام معظم رهبري مشكلات را مي دانند پس چرا آنها را حل نمي كنند و اگر هم از مشكلات خبر ندارند اين هم خيلي بد است كه رهبر مملكت مشكلات را ندانند؛ خلاصه ي سوال اين است كه گرفتاري‌ها را در نقطه ي رهبري جامعه متمركز مي كنند. در زمان امام هم اين حرف، حرف مردم بود چون بالاخره بنده به عنوان آدمي كه بين مردم زندگي مي كنم و ارتباطات عمومي ام شايد بيشتر از مسوولين باشد، هر جا براي منبر مي روم بلافاصله مردم قبل و بعد از منبر با من صحبت مي كنند. چند روز پيش مي خواستم جايي منبر بروم ۷-۸ نفر قبل از منبر آمدند و سوال كردند و اتفاقا يكي از سوالات اين بود كه چرا آقا صدا و سيما را كه زير نظر خودشان هست درست نمي كنند.
بنده از شما سوال مي كنم كه آيا اكثر مردم اين سوال را دارند؟ سوال مي كنند كه آيا رهبري از مشكلات موجود در مملكت خبر دارند؟ اين يك شيوه ي ارزيابي و حل مسئله است؛ اين يك شيوه ي راه حل جستن براي موضوع است، يعني در اين سوال مطرح مي شود كه رهبري بايد اين مشكلات را حل كنند، اين كه ايشان مگر قدرت تامه ندارند پس بيايند و مشكلات را حل كنند.
اگر اين سوال جواب داده نشود آدم‌ها خيلي راحت مي توانند بگويند رهبري اصلا شايستگي ندارند؛ پس اين رهبري اشتباه كرده اند. و بعدا هزار حرف ديگر مي تواند مطرح شود. من از شما تقاضا مي كنم اگر اين سوالات به ذهن آمد حتما بپرسيد، حتما يك آدم فهيمي پيدا كنيد و بپرسيد. بنده به سهم خودم سعي مي كنم به اين سوال جواب دهم يا لااقل مقدماتي علمي براي پاسخ مطرح كنم.
ديشب منزل يكي از دوستان رفته بودم كه پسرش در درگيري‌هاي سال ۸۸ دستگير شده بود و در زندان كشته شده بود يا بهترست بگوييم بر اثر بي اعتنايي زندان بان‌ها در فتنه ي سال ۸۸ فوت كرده بودند. ايشان كه عضو هيئت علمي هستند در جلسات بنده شركت مي كنند و گفتند همسرشان هم به جلسات بنده مي آيند. صحبت دوستانه مي-كرديم به دور از روزنامه‌ها و خبرگزاري‌ها، به بنده گفتند خيلي از خبرگزاري‌هاي خارجي و داخلي آمدند و سعي كردند از ما عليه نظام مصاحبه اي بگيرند ما به هيچ عنوان اين كار را نكرديم. مادر اين پسر به من گفت مگر مي شود در مملكت اسلامي مسئوليني باشند كه به جان آدم‌ها بي اعتنايي كنند اين را چه طور براي خود توجيه كنيم، ما مقاومتمان را در برابر دشمن كرده ايم اما اين مسئله را براي خود چگونه حل كنيم؟


ببينيد من رفتم سر اصل مطلب؛ به ايشان گفتم بله در مملكت اسلامي مي شود همچنين اتفاقاتي بيفتد؛ گفتند در حكومت اميرالمومنين هم از اين اتفاقات افتاده است؟
گفتم در زمان اميرالمومنين(ع) بالاتر كه رسول اكرم(ص) باشند هم ازين دست اتفاقات افتاده كه براي شما مثال مي زنم:
رسول اكرم(ص) خالد بن وليد را مامور كردند و گفتند شما برو به فلان ديار و اگر آنها مسلمان نبودند آن‌ها را به اسلام دعوت كن و اگر جنگيدند با آن‌ها بجنگ و اگر اسلام را قبول كردند برگرد، و اگر مسلمان بودند كه هيچ، زكات را از آن‌ها بگير و بياور و سلام من را به ايشان برسان.
خالد كه تازه مسلمان شده بود و از قبل هم كينه اي از آنها در دل داشت به آن منطقه رفت و ديد آنها خيلي وقت است كه مسلمانند و نماز مي خوانند و مسجد دارند و بايد زكات را مي گرفت و بر مي گشت اما به ياد كينه خود افتاد و بهانه اي راه اندخت و جنگي به پا كرد و حدودا ۳۰ نفر را كشت و كلي خرابي به بار آورد.
چه فاجعه اي از اين بالاتر كه كسي از طرف رسول خدا مسلمان‌هاي مظلوم را مي كشد. اگر ما بوديم حتما بيانيه عليه پيغمبر صادر مي كرديم كه يا رسول الله(ص) اين چه طرز حكومت است و عمال تو چه كرده اند؟!
مادر اين جوان كشته شده پرسيد: واقعا؟! پيغمبر چه كرد؟
گفتم: پيغمبر خالد بن وليد را اعدام نكرد، چون خيلي از احكام را نمي شود اجرا كرد. (كه بعدا راجع به دليل آن صحبت مي كنم) رسول اكرم دستهاي خود را بالا برد و بلند و در حضور مردم فرمود: خدايا تو شاهدي من از كار خالد بيزارم و بعد صدا زد علي جانم تو برو و جبران كن تا جايي كه مي شود. حتي اگر ظرف خوراك سگ آنها هم شكسته آن را هم جبران كن.
مادر فرزند از دست داده گفت: پس چرا پيغمبر از ابتدا خالد را فرستاد؟
اينجا يك بحث بسيار علمي و دقيق مطرح مي شود. و آن اينكه يك پيامبر يا رهبر زياد نمي تواند از حد مردم خودش جلوتر برود و مسئوليني كه براي مردم مي گذارد كساني در حد خود مردم هستند. اتفاقا در جامعه ي ما خيلي از اين مسئولين را خود مردم انتخاب مي كنند. امام تا دقيقه ي نود از بني صدر حمايت كرد، اصلا اسناد اينكه با سازمان سيا همكاري مي كند در آمده بود. در يكي از نامه‌ها تنها كسي كه بر سر مقدار حقوق خود با سيا چانه زده بود، همين آقاي رئيس جمهور ما بود. ولي امام(ره) فرمود مردم بايد ببينند چه انتخاب كرده اند. در زمان پيغمبر درست است كه انتخابات نبود اما خالد بن وليد يكي از افراد برجسته جامعه بود.
عمروعاص از فرماندهان سپاه پيغمبر بود و اتفاقا او را براي جهاد مي فرستاد و خراب مي كرد و بر مي گشت حالا نمي توان گفت چرا پيغمبر عمرو عاص را مي فرستاد و به جاي او علي را نمي فرستاد. اتفاقا رسول خدا بعد از اين كه عمروعاص خراب كرد آمد علي بن ابيطالب را فرستاد و علي(ع) خوب عمل كرد اما عمروعاص و اطرافيانش شري به پا كردند كه چرا پيغمبر علي را فرستاده، مگر كار ما چه ايرادي داشت. خب ايراد كار آن‌ها همين بود كه نتوانستند كاري كنند.
يك امام نمي تواند براي اداره مملكت از فرشته‌هاي آسماني استفاده كند و از آدم‌هاي درب و داغوني مثل ما‌ها استفاده مي كند. يكي را برداشته و ديگري را به جاي او مي گذارد، يكي از يكي بهتر و يكي از يكي بدتر.
آيا اميرالمومنين(ع) كساني بودند كه آدم‌هاي بدي بوده باشند؟
چند مثال براي شما مي زنم:
يكي از افرادي كه اميرالمومنين(ع) نصب كرد نماينده ي خودش در مذاكره با معاويه بود كه به معاويه مي خواست بگويد اي معاويه بيا و تن به حكم مردم بده و ايالت مستقل درست نكن و به مسلمان‌ها ظلم نكن. مالك اشتر اعتراض كرد به اينكه چرا اين آدم را انتخاب كردي چون معاويه او را فريب مي دهد چون اين آدم ضعيف است و تمام اعتراضات وي به علي بن ابيطالب وارد بود و اتقاقا از معاويه فريب خورد. اين نيست كه اميرالمومنين تحليل سياسي نداشت بلكه طبق مصالحي عمل مي كرد كه مالك نمي توانست آن مصالح را درك كند. وقتي اين نماينده از پيش معاويه برگشت معاويه خود را براي جنگ آماده كرده بود، مالك اشتر به علي(ع) مي گفت بيا جنگ را شروع كنيم چون اين دارد اذيت مي كند.
اميرالمومنين(ع) قبول نمي كرد و مي فرمود طبق قوانين ما و قوانين جنگي نماينده ي ما دارد آن جا مذاكره مي كند پس ما نمي توانيم جنگ را شروع كنيم. اميرالمومنين(ع) قانون مند عمل كرد و ضربه هم خورد. پس از اينكه نماينده بازگشت و ادعا كرد كه معاويه را نتوانسته قانع كند مالك جلوي علي(ع) بر سر نماينده داد زد و گفت به جاي تو من بايد مي رفتم و تو عرضه نداشتي.
براي اين كه بفهميم چرا آدمي مثل اميرالمومنين(ع) انتصاب ضعيف دارد بايد برگرديم به تاريخ و آن را مرور كنيم.
چرا پيامبر در قضيه جنگ تبوك آن ۱۲ نفري كه مي خواستند ايشان را از تپه به پايين بياندازند و مرگ او را طبيعي جلوه دهند را حتي افشا نكرد چه رسد به اين كه اعدامشان كند. حديبه داستان را كامل نقل مي كند:
خود رسول الله به حديبه فرمودند مردم بعدا خواهند گفت پيامبر ياران خود را كشت. چه مصالحي دست يك امام و پيغمبر معصوم را مي بندد؟ حتي دست يك غير معصوم را؟ صرف اين كه همچنين اتفاقي بيفتد آن حكومت باطل است ممكن است دلايلي وجود داشته باشد.
بايد مبناي سوال مشخص باشد، آيا در يك حكومت نبايد مسئول ضعيف وجود داشته باشد؟ پس زمان پيغمبر و رسول الله را چه مي گوييد؟
زماني كه سريال اميرالمومنين(ع) پخش مي شد من در دانشكده ي هنر بودم كه يكي از دانشجويان گفت من به اين سريال اشكالاتي دارم، يك مقدار حضرت علي(ع) را شُل نشان مي دهد، ما يك علي بن ابيطالب مقتدر و قاطعي در ذهن داشتيم كه آن را در ذهن ما شكست. اين امامي كه اين‌ها نشان مي دهند مردد است و مشكلات را نمي تواند حل كند. در حاليكه دائما عذرخواهي مي كرد اين حرف‌ها را مي زد.
گفتم اتفاقا عذرخواهي نمي خواهد بلكه واقعيت تاريخ همين است.
گفت: چرا ما فكر مي كرديم علي(ع) هر مشكلي ييش مي آمد را قاطعانه حل مي كرد؟
گفتم: شما اشتباه مي كرديد.
گفت: مگر حضرت علي(ع) با يكي از واليان كه سر سفره ي ثروتمندان مي نشست قاطعانه برخورد نكرد؟
گفتم: چه كرد؟
گفت: نامه نوشت.
گفتم: مگر نامه نوشتن قاطعانه است؟! بايد مي رفت گردنش را مي شكست!
نمونه ديگر: خوارج كه عليه اميرالمومنين(ع) قيام كردند همه توسط وي كشته شدند. خوارج از شهر كوفه بلند شدند. شما فكر كنيد اگر از تهران ۱۰ ميليوني ۴ هزار نفر كشته شوند چه مي شود؟! (خدا نكند همچنين اتفاقي رخ دهد) كوفه مگر چند نفر بود كه ۴ هزار نفرشان كشته شد، اين‌ها زن و بچه نداشتد؟
يكي از اعتراضات خوارج به حضرت علي(ع) اين بود كه مي گفتند اين اشعث در كنار شما چه كار مي كنند. آيا خوارج در مورد اشعث اشتباه مي گفتند؟ ۳-۴ دليل بياورم درباره ي بد بودن اشعث. دخترش امام حسن(ع) را كشت، پسرش امام حسين(ع) را كشت و ابن ابي الحديد مي گفت هر فتنه اي كه در حكومت علي رخ مي داد دليلش اشعث بود و دليل اضافه ي چهارم اين كه آخرين كسي كه حضرت امير را وادار كرد به مصالحه با معاويه در حالي كه يكي دو روز ديگر اگر مي جنگيدند به نتيجه مي رسيدند همين اشعث بود. پس خوارج راست مي گفتند. پس چرا حضرت علي نمي پذيرفت؟!
جز مصلحت‌هايي كه رهبري يك جامعه در تحمل آدمهاي بد دارد يك مسئله ي ديگر هم هست اين كه مومنين يا ضعيف اند يا بد، برخورد اما جامعه با منافقين و مومنين ضعيف در ابتدا مداراست. برخورد با عطوفت و مهرباني حتي با منافقين.
پيامبر اكرم(ص) مهربانانه برخورد مي كردند. برخورد با اشارت، مردم بايد با اشاره مطلب را بگيرند، هيچ وقت پيامبر و امام علي(ع) با مردم صريح صحبت نكردند.
يك بار پيامبر با مردم قهر كردند اما مردم چيزي را كه بايد بگيرند را نگرفتند، يكي از منافقين به نام عبدالله بن ابي اهل سنت هم قبول دارند منافق هست. و مي خواست در مدينه جنگ به پا كند و بين انصار و مهاجرين اختلاف بياندازد. خبر به پيغمبر رسيد. به زيد بن ضيغم فرمود: شايد تو ناراحتي از دست عبدالله بن ابي و اينگونه راجع به او صحبت مي كني و شايد اشتباه شنيده باشي و شايد برداشت تو اشتباه بوده است. اما رسول الله با حسن ظن برخورد كردند بطوري كه در مدينه پيچيده بود كه پيغمبر آدم ساده اي است و رسول الله گوش (اذن) است كه اين اصطلاح بدي بود.
وحي نازل مي شود درباره عبدالله بن ابي و خداوند آيه‌هايي (سوره منافقين) را درباره ي بدي او نازل مي كند. پيامبر به ضيغم مي گويد: خوش به حال تو شد كه آيه نازل شد و حرف تو تاييد شد.
كارواني كه از جنگ برمي گشت و داشت استراحت مي كرد، بعد از ظهر وسط آفتاب پيامبر دستور حركت دادند. پيرمردي گفت يا رسول الله الان چه وقت حركت است؟ پيامبر با اخم فرمودند: مي بينيد كه امامتان چه مي گويد. كه ديگر همه ساكت شده و حرفي نزدند و ديدند پيغمبر ناراحت است و هيچ كس عبدالله ابن ابي را مواخذه نمي كند. و پيغمبر تا فردا صبح به راه خود ادامه دادند و به كسي استراحت ندادند و غضب در چهره ايشان مشخص بود. مردم اشاره‌هاي وي را نمي گرفتند و ايشان هم صريحتر نگفتند.
آن جايي كه بايد صريح بگويند «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» ۳ مرتبه رسول الله از خدا خواستند اجازه دهد اين قدر صريح نگويند و در آخر تحت دستور و امر خداوند كه اگر ابلاغ نكني تمام رسالت را ابلاغ نكرده اي اين كار را انجام مي دهند.
آيا در زمان امام زمان(ع) اخلاق امام پس از ظهور مثل اميرالمومنين(ع) و پيامبر(ص) با مهرباني و سعه ي صدر و زبان اشارت است يا حضرت با اخلاق و منش ديگري رفتار مي-كنند؟ اگر اينگونه باشد كه دوباره منافقان پدر حكومت اسلامي را در مياورند، اگر اينگونه نباشد اخلاق امام زمان نعوذبالله بدتر از رسول اكرم يا اميرالمونين است؟ اگر با اشاره با مردم صحبت كنند دوباره منافقين همان مشكلات را ايجاد مي كنند.
جواب چيست؟
پاسخ يكي از حضار: اخلاق امام زمان پس از ظهور مانند امام حسين(ع) است و با معاندين مي جنگند.
پناهيان: مي دانيد كه امام حسين(ع) جنگ به پا نكرد، ايشان مي خواستند به كوفه بروند كه آنها ريختند و با ايشان جنگيدند. امام حسين خيلي متفاوت تر از امام حسن(ع) برخورد نكرد، امام حسن(ع) فرمود: مردم اگر جنگ نكنند ما صلح مي كنيم، امام حسين(ع) هم همين را گفت ولي آن نامردان ايشان را كشتند. البته امام حسين(ع) از خود دفاع كرد و ذليلانه دست بيعت نداد و ذليلانه كشته نشدند. ولي مردم در زمان امام حسين(ع) نسبت به زمان امام حسن(ع) بدتر شده بودند و اين مردم بودند كه امام حسين(ع) را كشتند. اما امام زمان(عج) اين كار را نمي كند، امام زمان همه ي بدها را نابود مي كند.
اينجا اين سوال را مي پرسم كه آيا اخلاق امام زمان با اخلاق پيغمبر فرق مي كند؟!
چرا ائمه ي هدي مثل اميرالمومنين(ع) با اشاره با مردم حرف مي زدند؟! اميرالمومنين فرمود پاي ركاب من منافق هست، برويد و بشناسيد. خب چرا توضيح نمي دهند كه اين منافق اشعث است و بگيرند و او را اعدام كنند، چرا با اشاره صحبت مي كنند؟ و صريحا دستور نمي دهند؟!
اين اشاره يعني احترام به مردم و مردم بايد رشد كنند. هيچ وقت بنا نيست گروهي از آدم‌هاي خوب بيايند و مردم را اداره كنند. خيلي از مردم ما اين را مي خواهند كه رهبري خودش گروهي از بهترين‌ها را جدا كند و با آن‌ها مملكت را اداره كند و مشكلات را حل كنند. ببخشيد پيغمبر اكرم و اميرالمومنين هم اين كار را نكردند.
فلسفه ي هدايت بشر اين است كه شما به مردم اجازه دهيد كه درك خود را نشان دهند. سوال: اگر مردم درك خود را نشان ندادند چه مي شود؟ پاسخ اين است كه امام حسين به گودي قتلگاه مي رود. همين است كه پيامبر اكرم مظلوم واقع مي شود به طوري كه مي فرمايند هيچ كس به اندازه ي من اذيت نشد. اميرالمومنين مظلوم مي شوند. حقيقت اين است كه اولياي خدا نمي خواهند به جاي مردم باشند و عمل كنند.
آيا امام زمان با زبان اشاره با مردم سخن نمي گويند؟ خير ايشان با اشاره صحبت مي كنند و اخلاقشان در صبر و سعه ي صدر با پيامبر هيچ فرقي نمي كند. پس چرا اين مشكلات نفاق در زمان امام زمان نيست؟! به دليل اينكه مردم در زمان امام زمان به رشدي مي رسند كه اشاره‌هاي حضرت را مي گيرند و منافقين را از دم تيغ مي گذرانند.
در روايات آمده دو بار گروهي از سربازان خود حضرت توسط امام زمان گردن زده مي شوند. اينها سربازان عادي نيستند بلكه فرماندهاني هستند كه دو بار پاي ركاب حضرت جنگيده اند اما طبق دستور گردنشان زده مي شود. و مردم از آن برداشت غلطي نخواهند داشت ولي ديديم كه در زمان پيامبر ايشان از ترس حرف مردم كساني را كه قصد داشتند او را بكشند را به مردم معرفي نكردند. اميرالمومنين يار خيانتكار خود را نمي توانست اعدام كند.
بخشي از مشكلات ما اين است كه مردم رشد كافي ندارند و بخشي مربوط به اين است كه برخي از مسئولين اول خوب اند ولي بعدا بد مي شوند. رهبري يا امام نمي تواند آدم بدها را قلع و قمع كند.
اگر حضرت امام بني صدر را زود قلع و قمع مي كرد هيچكس نمي توانست در تاريخ به قانونمند بودن اين كشور احترام بگذارد و مي گفتند اينها هر كسي را كه مطابق سليقه شان نباشد از دم تيغ مي گذرانند. ولي بني صدر را آنقدر نگه داشت تا حرمت قانون بالا رود تا در آينده بتوان به اين قانون تمسك جست و اختلافات زيادي با قانون نباشد. خيلي‌ها انتظار داشتند كه رهبري خلاف قانون عمل كند و انتخابات را باطل كند. آقا مي فرمود چه دليل قانوني اي وجود دارد ما اين كار را كنيم. امام هم همين كار را كرد آقاي‌هاشمي رفسنجاني مي گفت من چند بار پيش امام گريه كردم كه بني صدر را عزل كنيد ولي امام قبول نكرد. آخر هم فرمودند چون قدرت استيضاح داريد برويد و با استيضاح رئيس جمهور را عزل كنيد. بني صدر طرفدار داشت و اگر طرفداران خود را به خيابان مي آورد. طرفداران او ۸۰ درصد بودند و طرفداران حزب الله ۲۰ درصد! اگر اينها به خيابان‌ها مي آمدند تا مجلس شوراي اسلامي كاري مي كرد او قتل‌ها و شورش‌ها را انجام داده بود داشت از كشور خارج مي شد.
امام بني صدر را طبق قانون عزل كردند. نگه داشتن بني صدر توسط حضرت امام باعث بالا رفتن هوش مردم شد و آن‌ها رشد كردند در حاليكه امام با اشاره قبلا از بني صدر حرف زده بود مردم بايد مي گرفتند.
مملكتي كه توسط يك روحاني شاگرد پيامبر و ائمه مي خواهد هدايت شود بايد به همان شيوه ي آن‌ها عمل كند با زبان اشاره و سعه صدر و تسامح. پس چطور بايد جلوي آدم‌هاي بد را گرفت؟ از طريق كودتا از بالا؟ نه از طريق هوشياري مردم. لذا آقا به هوشياري و بصيرت بسيار توجه دادند.
در جواب آن جواني كه منتقد صدا و سيما بود بايد بگويم درست است كه صدا و سيما را رهبري گذاشته، اميرالمومنين و پيامبر هم خيلي‌ها را گذاشتند كه رفتارهاي بدي داشتند اما خودشان انتظار داشتند مردم جلوي آنها را بگيرند. اگر رئيس صدا و سيما هم آدم خوبي باشد مگر او مي تواند فيلم بسازد؟ فيلم را فيلمنامه نويس داريم. ما چند تا فيلمنامه نويس داريم كه عميقا مسائل ديني را بفهمند و قدرت اين را داشته باشند آنها را به يك مجموعه خوب تبديل كنند؟ آقا كه خود نمي تواند خودش فيلمنامه بنويسد. مگر آقا مثل شهيد احمدي روشن متخصص مسائل هسته اي است يا مثل احمدي مقدم متخصص موشك است.
اگر اين‌ها نبودند مگر مقام معظم رهبري مي توانست با ۳-۴ دستور موشك هوا كند؟! انتصاب بدون متخصص ممكن نيست. انشالله اين متخصص خوب را شما بسازيد و به امام جامعه كمك كنيد كه بتواند مشكلات را حل كند. بايد اشاره‌ها را از امام گرفت. اما بعضي‌ها فكر مي كنند همه چيز هلو بپر تو گلوست! در حاليكه در زمان امام عصر هم چنين نيست. ايشان ۳۱۳ فرشته ي آسماني مياورند و ظهور مي كنند!!! اگر اين طور بود بايد تا الان ايشان مي آمدند.»

برای دریافت فایل صوتی این مطلب اینجا را کلیک کنید


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 29 مهر 1393
نظر از: نبیان [عضو] 
نبیان

سلام.مطلبتون بسیار جالب و از مسائل مبتلابه بود.مممنونم.

1393/08/01 @ 08:01
نظر از: مریم [عضو] 

سلام دوست عزیز ممنون بابت مطالب مفیدتون وخدا قوت
دوست عزیز بروزم ومنتظر حضور سبزتون در وبلاگ عطریاس
یاعلی

1393/07/29 @ 23:49


فرم در حال بارگذاری ...

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جمعی از طلاب خواهر شهرستان شهربابکیم که به امید خدا در پی انجام وظیفه ایم. یا حق
جستجو
وصیت شهدا
حدیث موضوعی
دانشنامه عاشورا
زیارت عاشورا
من کالای ایرانی میخرم