« شیوه های رفتار با جوانان از منظر ولایتسردار شهید حاج علی علویان »


سلام محبوبم!
امروز نامه ای تازه برای تو مینویسم .شاید این بار نامه ام را بخوانی و جوابش را بدهی .
محبوبم!
امروز جمله ای تازه آموختم که می گفت لذت دنیا ،داشتن کسی است که دوستش داشته باشی من سالهاست که تو را دوست دارم و به تو عشق می ورزم اما تو رویت را از من ،از عاشق دلشکسته ات پنهان می کنی .نمی دانم چرادنیا این لذت را از من گرفته است.شاید چهره ات اینقدر زیباست که من طاقت دیدن آنهمه زیبایی را ندارم یا اینکه اصلا لایق دیدن چهره ات نیستم چون معشوقه ی من پادشاه این جهان است.
عصر جمعه به نخل کنار ساحل خیالم تکیه می زنم و منتظرم تا با قایق از دور دست ها بیایی اما همین که غروب می شود اشک از چشمانم سرازیر می شود و قطرات اشکم به دریا می پیوندد دریا از سوزش اشک من به تلاطم می افتد چون می داند که تو باز هم این جمعه نمی آیی
جمعه بعد در خیالم بر تپه ای در کویر تکیه زدم و منتظر ماندم که تو از پشت تپه های کویر با اسب سفید بیایی و غم این هجران را تمام کنی اما همین که غروب غروب شد دوباره اشک از چشمانم جاری شد و از سوز دلم گل قرمز رنگی در کویر رویید که به من محبوبت این جمعه نمی آید
من آنقدر تو را عاشقانه دوست دارم که باز هم ناامید نشدم.
محبوبم چگونه از تو بگویم وقتی تو در وهم و خیال نمی گنجی به هر کجا که می نگرم رد پایی از تو می یلبم نمی دانم چرا از از دیدن رویت محرومم.
اما از تو ممنونم که هستی اگر تو نبودی اشک در چشمان من خشک می شد


موضوعات: انتظار
   سه شنبه 28 اردیبهشت 1395


فرم در حال بارگذاری ...

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جمعی از طلاب خواهر شهرستان شهربابکیم که به امید خدا در پی انجام وظیفه ایم. یا حق
جستجو
وصیت شهدا
حدیث موضوعی
دانشنامه عاشورا
زیارت عاشورا
من کالای ایرانی میخرم