« اهمیت ماه رجب(مرحوم ایه الله العظمی مجتبی تهرانی(رضوان الله علیه)اوست معراج مومن... »

بسم الله الرحمن الرحیم
من پسری دانشجو هستم.
به تناسب رشته اي كه داريم مجبوريم كه روزهايي را در ترم تحصيلي به بازديد از معادن كشور بريم.اين بار مقصد ما مهاباد بود.

قرار شد ناهار در پارك بزرگ و مركزي مهاباد صرف شود و از انجا كه روز جمعه بود جاي سوزن انداختن در پارك نبود.
تقريبا 100 درصد مردم سني بودند و از اتوبوس 44 نفره ما هم تقريبا 20 نفر از برادران اهل سنت بودند.
وقت نماز بود و شيطان دستور به تقيه مي داد كه مگر مي شود در اين وضعيت،در فضاي ازاد، بين اين همه جمعيت كه بزن و بكوب راه انداخته اند، نماز خواند؟
از قضا دبير يكي از تشكل هاي دانشجويي دانشگاه هم همراه ما بود.پس از مذاكرات تصميم گرفته شد كه نماز جماعت را در پارك به پا داريم و انتظار داشتيم كه فقط 2 نفر خودمان باشيم.
وقتي اقامه را گفتيم 6-7 نفر اماده نماز شدند و كم كم دانشجويان ديگر هم اضافه شدند و شايد اولين بارشان بود كه نماز مي خواندند.اين ها به كنار…
وقتي نماز من تمام شد رفتم كه ناهار را ميل كنم . تعدادي از دانشجوه ها هم به خود جرات داده بودند و به صورت فرادي در پارك نماز مي خواندند.يكي از دانشجويان پيش من امد و با حسرت به كساني كه نماز مي خواندند نگاه مي كرد.ناگهان جمله اي گفت كه هر وقت به يادم مي افتد
…..
گفت:من هم ان قدر دوست دارم مثل انها نماز بخوانم!
من چند لحظه موندم كه خدايا اين شخص با اين تيپ و قيافه چي داره ميگه؟؟؟؟
گفتم:خوب واسه چي معطلي مومن؟
گفت:اخه نمي دونم تو سفر بايد چه طور نماز بخونم!

گفتم:نماز در سفر

طرف با يك شور و شوق غيرقابل وصف گفت:حاجي كيفمو نگه دار من رفتم.
رفت و همونجا وضو گرفت و شروع كرد به نماز خواندن…
و اين يعني فضاي فرهنگي يعني تنفس.يعني هر چه قدر ارزش ها وارد متن جامعه شوند افراد بيشتري را تحت تاثير قرار مي دهند و اين يعني ما بايد محافظه كاري را كنار بگذاريم.


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 31 فروردین 1394


فرم در حال بارگذاری ...

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جمعی از طلاب خواهر شهرستان شهربابکیم که به امید خدا در پی انجام وظیفه ایم. یا حق
جستجو
وصیت شهدا
حدیث موضوعی
دانشنامه عاشورا
زیارت عاشورا
من کالای ایرانی میخرم