هر دقیقه ای که می گذرد جایگزین و عوض ندارد، از دست رفته وگذشته است و دیگر برنمیگردد. ای کاش اگر خانه و در خانه رانمیدانیم، کوچه را می دانستیم.
امام غائب (علیه السلام) در کلام حضرت آیة الله العظما بهجت (مد ظله)
برای وضوگرفتن داخل بازداشتگاه ،مشکل داشتیم .زمان بیرون باش صبح،بچه ها برای نماز ظهر و عصرشان وضو می گرفتند.زمان بیرون باش عصر هم برای نماز مغرب و عشاءوضو می گرفتند .برای نماز صبحمان نمی دانستیم کجا و چطوری وضو بگیریم.هر چند در همان وعده ظهر و شب کسانی که می خواستند تجدید وضو کنند،مشکل داشتند.از ساعت پنج عصر که وارد بازداشتگاه می شدیم،تا ساعت هشت صبح روز بعد ،تحت هیچ شرایطی در بازداشتگاه را باز نمی کردند حتی اگر یک نفر از اسرای بازداشتگاه شهید می شد…
نام کتاب :پایی که جا ماند(یادداشت های روزانه سید ناصر حسینی پور از زندان های مخفی عراق)
نویسنده:سید ناصر حسینی پور
محل نشر:تهران
انتشارات:سوره مهر ،1391
مبعث در حقیقت روز برافراشته شدن پرچم رسالتی است که خصوصیات آن برای بشریت، ممتاز و بینظیر است. مبعث در حقیقت پرچم علم و معرفت را برافراشت. بعثت با «إقرء» شروع شد: «إقرء باسم ربک الذی خلق» و با «ادع إلی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة» ادامه یافت؛ یعنی دعوت همراه با حکمت. دعوت اسلامی در حقیقت گسترش و پراکندن حکمت در سراسر عالم و در طول تاریخ است؛ همچنان که بعثت، پرچمداری و برافراشته شدن پرچم عدل است؛ یعنی در میان مؤمنین، بندگان خدا و آحاد بشر، عدالت استقرار پیدا کند؛ همچنان که رسالت، برافراشتن پرچم اخلاق والای انسانی است؛ «بعثت لأتمم مکارم الاخلاق». خدای متعال خطاب به پیغمبر میفرماید: «و ما أرسلناک الا رحمة للعالمین»؛ یعنی همهی چیزهایی که بشر - در همهی زمانها، در همهی شرایط و در هر نقطهی عالم - به آن نیاز دارد، در این بعثت گنجانده شده است؛ یعنی علم و معرفت، حکمت و رحمت، عدل و برادری و برابری؛ چیزهای اساسیای که جریان زندگی سالم انسان به اینها وابسته است. حتی با اینکه در اسلام، جهاد مقرر شده است، و جهاد یعنی مبارزه با زورگویی و تجاوز -البته بعضی کسان بهطور بدخواهانه، اسلام را به خاطر حکم جهاد، دین شمشیر معرفی کردند- اما همین اسلام میفرماید: «و إن جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل علی الله»؛ یعنی باز آنجایی که شرایط اقتضا میکند، صلح را بر جنگ ترجیح میدهد.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی به مناسبت عید سعید مبعث ۲۳/۰۷/۱۳۸
شما جوانان در بهار زندگی خود به كسب دانش سرگرمید. اولا این را مهم شمرید و هرچه می توانید از آن برخوردار شوید. ثانیا عمق بخشیدن به ایمان و دست یافتن به معرفت دینی و مجاهدت برای حفظ طهارت و صفای دل نیز در جوانی از همیشه میسرتر است. در این نیز، كوششی در خور، به كار برید.
شبهه :چرا شیعه مدعی است که ابو طالب پدر حضرت علی (ع) اسلام آورده و مسلمان از دنیا رفتهاند؟
پاسخ:حضرت ابوطالب علیهالسلام، پیش از بعثت نبیاکرم (ص) نیز یک موحد بود و به آیین حضرت ابراهیم (ع) گرویده بود و همهی موحدین به ویژه به آیین حضرت ابراهیم (ع) به اسلام گرویدند.
اسلام آوردن ایشان نیز فقط ادعای شیعه نیست، بلکه اکابر سایر مذاهب و تاریخ نویسان معتبر نیز بر آن گواهی دادهاند و البته بسیاری از اهل سنت نیز نه تنها اسلام آوردن او را تکذیب، بلکه گاه بسیار مورد شماتت و بیمهری قرارش دادهاند. مضافاً بر این که اقرار خودشان نیز مثبوت است و عملکردهایشان در حفاظت از پیامبر اکرم (ص) و پذیرش آن همه رنج و مصائب و ترجیه محاصره در شعب ابیطالب به ساداتی بر قریش نیز به همین دلیل بوده است.
الف - ابن ابی الحدید که از علما و اکابر بزرگ به ویژه در میان اهل سنت است، در این باره میگوید «هرگاه ابوطالب و فرزند او نبود، هرگز دین ، قد راست نمیكرد.[ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ بیروت، ج 14، ص 84].
این گواهی که مستند به خدمات، ایثارها و از جان گذشتگیهای در راه اسلام است، خود دلیلی بر اعتقاد به اسلام است، چرا که – به ویژه برای شخصیتی چون او - معنا ندارد بدون اعتقاد از پیامبر و دینی دفاع کند.
ابن ابی الحدید در بخشی دیگر میافزاید: او در راه حفظ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از پا ننشست و سه سال آوارگی و زندگی در كوهها و درهها را بر ریاست و سیادت مكّه ترجیح داد. او راضی بود تمام فرزندانش كشته شوند ولی پیامبر زنده بماند. او در هنگام مرگ به فرزندان خود گفت: من محمّد(ص) را به شما توصیه میكنم، زیرا او امین قریش و راستگوی عرب، و حائز تمام كمالات است آئینی آورد كه دلها بدان ایمان آورد…»[ سیرة حلبی، ج 1، ص 390؛ آمدی ، تاریخ الخمیس، ج 1، ص 339.]
ابوطالب علیه السلام در دو مرحله برای نجاشی اشعاری سروده و ارسال نموده است که مرحله اول به منظور تشویق نجاشی برای حمایت از مهاجرین و در مرحله دوم در جهت قدردانی و عوت او به اسلام برایش اشعاری ارسال نموده است.
ب – مواضع و اقدامات وی در فرازهای مهم تاریخ صدر اسلام، همه دال بر اعتقادات وی میباشد. مانند: مفقود شدن رسولالله صلـّی اللهُ عَلـَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلـَّم و برخورد ابوطالب علیه السلام با آن واقعه، موضعگیری ابوطالب علیه السلام در یومالانذار، برخوردهای سه گانه قریش با ابوطالب علیه السلام، ماجرای ابن الزبعری و موضعگیری ابوطالب در برابر آن، برخورد ابوطالب علیه السلام با ابوجهل و هجو او، استفاده تاکتیکی ابوطالب علیه السلام از ابولهب در جهت حمایت از رسولالله صلـّی اللهُ عَلـَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلـَّم، نگرانی ابوطالب علیه السلام در مورد سلامتی رسول صلـّی اللهُ عَلـَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلـَّم در شب معراج، مراقبت ویژه ابوطالب علیه السلام از رسولالله صلـّی اللهُ عَلـَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلـَّم در شعب – و در نهایت مرگ (در واقع شهادت) وی در محاصرهی شدید شعب و در میان مسلمانان.
علاقمندان میتوانند به کتاب «ابوطالب تجلی ایمان»، تألیف حجتالاسلام طباطبایی مراجعه نمایند.
ب – حضرت ابوطالب علیهالسلام، اگر چه بنا بر مصالحی سعی داشت اصراری بر تشرفش بر اسلام نداشته باشد، اما چنین نبود که آن را کاملاً مخفی نگهدارد. لذا بارها به آن اذعان نموده و اشعاری نیز در این باب سروده است. از جمله:
«اشخاص شریف و فهمیده بدانند كه، محمّد(ص) بسان موسی و عیسی پیامبر است. همان نور آسمانی را كه آن دو نفر داشتند او نیز دارد. او پیامبر است، وحی از ناحیة خدا بر او نازل میگرد و كسی كه این را انكار كند انگشت پشیمانی به دندان خواهد گرفت. برادر زادهام! هرگز قریش به تو دست نخواهد یافت و من دست از یاری تو بر نخواهم داشت، به آنچه مأموری آشكار كن، از هیچ چیزی مترس… مرا به آئین خود دعوت كردی و در این دعوت خود امین و درستكاری، حقاً كه كیش محمّد(ص) از بهترین آئینهاست…»[ سیرة ابن هشام، بیروت، دارالكتاب العربی، ج 1، ص 373؛ تاریخ ابن كثیر، ج 2، ص 42؛ دیوان ابوطالب، ص 32]
ج – البته باید توجه داشت که برای شیعه، آن چه معصومین (ع) فرمودهاند، بیش از هر نقل، قول و سند دیگری اعتبار دارد و شیعه هیچ ضرورتی نمیبیند که اعتقادات خود را با استنادات اهل سنت به اثبات رساند، بلکه عکس آن صحیح است. لذا اگر سندی آورده میشود، جهت اتمام و اکمال حجت در آن امر است.
امام باقر ـ علیه السّلام ـ میفرمایند «ایمان ابیطالب، بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و علی ـ علیه السّلام ـ دستور میداد از طرف وی حج به جای آورند» [ابن ابي الحديد، شرح نهجالبلاغه، چاپ بيروت، ج 14، ص 68]
http://www.aviny.com/shobhe/tarikhi
<< 1 ... 27 28 29 ...30 ...31 32 33 ...34 ...35 36 37 ... 75 >>